نمیدونم چه مدت میشه که برای ذرهای آرامش به اینجا پناه میارم و احساساتِ بدم رو لا به لای خطوطِ روی تابلوها جا میذارم، اما این اولین باریه که تو رو اینجا میبینم و راستش رو بخوای، تا به حال توی تمامِ این مدتی که به اینجا سر میزدم ندیده بودم که کسی همراهِ خودش دفتر بیاره و با دیدنِ تابلوها شروع به نوشتنِ چیزهایی توی اون دفتر بکنه؛ این بار چیزهای جالبتری برای دیدن دارم. خیلی کنجکاوم بدونم که درحالِ نوشتنِ چه چیزی هستی که اینطور بینِ ۱۰ تا ۲۰ دقیقه جلوی هر تابلو میایستی و چیزهایی رو مینویسی و زمانی که به سراغِ تابلوی جدید میری، همراه با اون صفحهای جدید رو توی دفترت باز میکنی و دوباره شروع به نوشتن میکنی.. چه سوالی برای آشنا شدن خوبه؟ میتونم اسمتون رو بدونم؟ اگر اشکالی نداره میتونم بپرسم چی توی دفتر مینویسید؟ احمقانه به نظر نمیاد؟ گرچه اینطور فکر نمیکنم، چون به کمکشون دارم شاهکارهایی که به دستِ یه نویسندهی ناشناس نوشته میشن رو میخونم. امیدوارم بتونم باز هم این نویسنده رو این دور و اطراف ببینم، نویسندهای که تنها اطلاعاتی که ازش توی ذهنم دارم چند تا نوشته و رایحهی قهوهایه که داره، امیدوارم دفعهی بعد بتونم چهرهات رو هم به این اطلاعات اضافه کنم.
یادداشتِ هفتم، خطوطِ تابلوها ؛
یادداشتِ هفتم، خطوطِ تابلوها ؛