خودمُ صدا ميكنم، جواب نميده.
نوازشش ميكنم، محل نميده.
بهش ميگم خبر نداشتم اينجورى ميشه كه، لب ميذاره و روشو ميكنه اونور.
بهش ميگم بارون مياد تو كه عاشق بارون بودى.. لحاف رو ميكشه رو سرش و ميخوابه!
نوازشش ميكنم، محل نميده.
بهش ميگم خبر نداشتم اينجورى ميشه كه، لب ميذاره و روشو ميكنه اونور.
بهش ميگم بارون مياد تو كه عاشق بارون بودى.. لحاف رو ميكشه رو سرش و ميخوابه!