Репост из: ساسان حبیب وند
🌀 «بزرگداشت؟»
من نمی فهمم "بزرگداشت" یک نفر یعنی چه؟ ما تا کی می خواهیم جملات قرضی و کلیشه ای دیگران را تکرار کنیم؟
🔷 «بزرگداشت» یک نفر معنی اش این شده است که سالی یک بار در سالگرد تولد یا وفات آن شخص بنده با لحن آنچنانی مدام تکرار کنم که: "بله، فلانی انسان بزرگی بود یا فلانی متفکر مهمی بود یا مرد آزاده ای بود و مایه افتخار ما بود و..." و چند قطعه پراکنده از آثار او را با "به به" و "چه چه" بخوانم و هفت هشت تا لقب و عنوان گنده و دهان پرکن را هم دنباله اسم او بکنم و با این ظاهرسازی ها خودم و شما هم تصور کنیم که بله، ما وظیفه مان را انجام دادیم و فلانی را بزرگ داشتیم و حالا برویم دنبال زندگی مان، تا "بزرگداشت" بعدی!
🔷 انسانی که بزرگ است، بزرگ است و نیازی به بزرگداشت من و شما ندارد. اگر هم کوچک است با هزار بزرگداشت و مراسم هم ذره ای از کوچکی او کم نخواهد شد (تحلیل و معرفی آثار و اندیشه های یک نفر، امر دیگری است و بسیار مطلوب).
اما اگر غرض این است که از یافته ها و اندیشه های یک انسان شکوفا بهره ببریم، راهش شعار دادن و لقب چسباندن نیست، راهش خواندن آثار او و درک نگرش او و استفاده عملی از میراثی است که او برای مان بجا گذاشته است. وقتی آثار این درک و استفاده، در رفتار و گفتار ما جاری شد، بزرگی آن انسان خودبخود در وجود ما و در زندگی مان تجلی یافته است و اگر نشد، مدح و ثنا هم دردی از ما دوا نخواهد کرد.
🔷 هر کس از زندگی در این دنیا سهمی می گیرد و می رود. آن انسان بزرگ، سهم خود را گرفت و اثر خود را بجا گذاشت و رفت. امروز نوبت ماست که از سهم مان به بهترین شکل استفاده کنیم. آنکه باید به فکر «بزرگ» کردن و شکوفانیدنش باشیم، خود ما هستیم، همیشه خود ما بوده ایم. آن که نیازمند پروردن و بالاندن ماست، نهال وجود خود ماست. میراث فکری و معنوی یک انسان بزرگ هم غذایی است برای بالیدن این نهال. اگر چنین کنیم، از بزرگی آن انسان به معنای واقعی بهره برده ایم و اگر نکنیم، هر قدر هم او را «بزرگ بداریم»، باز هم او، اوست و ما، ماییم، بدون هیچ شناخت یا ارتباطی.
@sasanhabibvand
من نمی فهمم "بزرگداشت" یک نفر یعنی چه؟ ما تا کی می خواهیم جملات قرضی و کلیشه ای دیگران را تکرار کنیم؟
🔷 «بزرگداشت» یک نفر معنی اش این شده است که سالی یک بار در سالگرد تولد یا وفات آن شخص بنده با لحن آنچنانی مدام تکرار کنم که: "بله، فلانی انسان بزرگی بود یا فلانی متفکر مهمی بود یا مرد آزاده ای بود و مایه افتخار ما بود و..." و چند قطعه پراکنده از آثار او را با "به به" و "چه چه" بخوانم و هفت هشت تا لقب و عنوان گنده و دهان پرکن را هم دنباله اسم او بکنم و با این ظاهرسازی ها خودم و شما هم تصور کنیم که بله، ما وظیفه مان را انجام دادیم و فلانی را بزرگ داشتیم و حالا برویم دنبال زندگی مان، تا "بزرگداشت" بعدی!
🔷 انسانی که بزرگ است، بزرگ است و نیازی به بزرگداشت من و شما ندارد. اگر هم کوچک است با هزار بزرگداشت و مراسم هم ذره ای از کوچکی او کم نخواهد شد (تحلیل و معرفی آثار و اندیشه های یک نفر، امر دیگری است و بسیار مطلوب).
اما اگر غرض این است که از یافته ها و اندیشه های یک انسان شکوفا بهره ببریم، راهش شعار دادن و لقب چسباندن نیست، راهش خواندن آثار او و درک نگرش او و استفاده عملی از میراثی است که او برای مان بجا گذاشته است. وقتی آثار این درک و استفاده، در رفتار و گفتار ما جاری شد، بزرگی آن انسان خودبخود در وجود ما و در زندگی مان تجلی یافته است و اگر نشد، مدح و ثنا هم دردی از ما دوا نخواهد کرد.
🔷 هر کس از زندگی در این دنیا سهمی می گیرد و می رود. آن انسان بزرگ، سهم خود را گرفت و اثر خود را بجا گذاشت و رفت. امروز نوبت ماست که از سهم مان به بهترین شکل استفاده کنیم. آنکه باید به فکر «بزرگ» کردن و شکوفانیدنش باشیم، خود ما هستیم، همیشه خود ما بوده ایم. آن که نیازمند پروردن و بالاندن ماست، نهال وجود خود ماست. میراث فکری و معنوی یک انسان بزرگ هم غذایی است برای بالیدن این نهال. اگر چنین کنیم، از بزرگی آن انسان به معنای واقعی بهره برده ایم و اگر نکنیم، هر قدر هم او را «بزرگ بداریم»، باز هم او، اوست و ما، ماییم، بدون هیچ شناخت یا ارتباطی.
@sasanhabibvand