وقتی میبینم توی اوج گرما و آفتاب سوزان انقدر با آرامش روی آشغالا خوابش برده ، میترسم
میترسم از آرامشی که توی خواب داره
میترسم از اینکه چطور میتونه صورتش از عرق خیس شده باشه و آروم باشه
میترسم از اینکه چطور توی اون همه آشغال و بوی گندشون آروم خوابیده
میترسم از آرامشی که توی خواب داره
میترسم از اینکه چطور میتونه صورتش از عرق خیس شده باشه و آروم باشه
میترسم از اینکه چطور توی اون همه آشغال و بوی گندشون آروم خوابیده