𝖱𝖺𝗂𝗇𝗒𝖽𝖺𝗒.


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


’ 𝗮𝗶𝗻'𝘁 𝗴𝗼𝘁 𝗻𝗼 𝘁𝗲𝗮𝗿𝘀 𝗹𝗲𝗳𝘁 𝘁𝗼 𝗰𝗿𝘆 
  ،  咲く,雨 , 𝗳𝖺𝗂𝗋𝗒𝗍𝖺𝗅𝖾 𝗆𝗂𝗇𝖽 み ’  𝖼𝗋𝗒 𝖻𝖺𝖻𝗒
‹     サシャ ’   𝐃𝐚𝐧𝐝𝐞𝐥𝐢𝐨𝐧𝐬    ❜   🎠
𝗂𝗇𝖿𝗈 : @littlesourcherry  ָ ֺ

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


به اینم توجه کنین.




اگه میشد دستتو میگرفتم میبردمت توی جلدم و بهت میگفتم؛ ببین، این دشت غم که میبینی همش مال منه. این رشته هایی که مثل سیمای گره خورده هندزفرین که هیچوقت باز نمیشن فکرای منن. اون خاک و آواری که رو زمین ریخته دیوار محکمی از اعتماد و محبتی بود بین من و دوستایی که فکر میکردم واقعین! طاقت داری بقیشم نشونت بدم؟ اون خورده شیشه های اونطرف که رو زمین ریختنو میبینی؟ اونا خورده شیشه نیستن تیکه های قلب منن. هربار که قلبمو شکستن من یه تیکه از روحمو به جاش اوردم، اما همون تیکه روحمم شکستن و من موندم قلب و روحی که به این روز افتادن. دریای اون‌سمت که داره خشک میشه رو ببین؛ قطره قطرشو با اشکام کنار هم گذاشتم و الان که داره خشک میشه به این خاطرِ که دیگه برای گریه کردن زیادی غمگینم. رشته کوه هاییم که روبه رومون علم شدن، جنسشون از سنگ درد و کانی غصه است نه خاک و سنگ واقعی. میبینی؟ دنیای درون من اصلا قشنگ نیست. من هرروز و هرشب توی این جهنم درونم حبس شدم و تنهایی، دارم با همه اینا سروکله میزنم و سعی میکنم که درستش کنم. باز کردن گره افکارم، بازگردون اعتماد از دست رفته‌ام، بستن زخم پاهام موقع رد شدن از اون خورده شیشه ها و دیدن این فصل غم اندوه از وجودم کار اسونی نیست و فقط سعی کن ازینی که هستم شکسته ترم نکنی.


به این توجه کنین-


در حال حاضر تنها چیزی که منو سرپا نگه داشته،
انتظار واسه فصل اخر اتکه




گفته بودم زندگی چیز عجیبیه؟
میتونم یه شب تا صبح توی ذهن خودم جیغ بکشم، بشکنم، یک میلیون تیکه بشم، بمیرم، اما کسی نشنوه و نبینه و خودمم فرداش جوری رفتار کنم که هیچ اتفاقی نیوفتاده.




من درد نمیکشم، من خودِ دردم .




1:00
Fri., Nov. 4

کنار پنجره نشستم و به قطره های بارون زل زدم.
میتونم تا صبح رو چیزای بی ارزش اورثینک کنم و فقط فکر کنم. مغزم فرمان انجام هیچ کاریو نمیده.
اگه قرار باشه روزایی که هیچ کاری نمیکنیم جزو زندگی و عمرمون حساب نشه ، پس من تا الان یک روز هم زندگی نکردم. همه چی به باطل ترین حالت خودش میگذره.
خیلی چیزا هستن که خوشحالم میکنن و میخوام انجامشون بدم ولی حتی مربوط به دنیای واقعی نیستن. هراتفاق خوبی که میوفته، فقط تو ذهنمه و من ترجیح میدم تو دنیای خیالی خودم زندگی کنم. حقیقتا از زندگیم متنفرم، نه بخاطر اینکه زندگی بدی دارم،ولی وقتی از خودت و بدنت متنفر باشی ، نمیتونی از چیزای دیگه هم لذت ببری.
شاید تو زندگیم نیاز به معجزه دارم یا نیاز به احساسی دارم که دلمو قلکلک بده. بخاطرش صبح از خواب بیدار شم، شب با امیدش بخوابم.
بی هدف قدم برمیدارم نمیدونم دارم کجا میرم اصلا حالم خوبه ؟ شاید داغون شدم و جز پوست و استخون هیچی برام نمونده. فکرکنم دیگه قلب ندارم
مغزمم خیلی وقته ازم نا امید شده






یهو به خودت میای میبینی همون دردایی که هلشون میدادی عقب ذهنت و بهشون اهمیت نمیدادی، دارن ذره ذره نابودت میکنن و دقیقا همونا شدن پررنگ ترین مشکلات زندگیت.
ولی دیگه کسی تورو جدی نمیگیره و باید درداتو تو خودت خفه کنی و فقط بزاری تورو تو خودشون حل کنن.


3/3.


2/3.


1/3.


هیچکس متوجه اشکت نمیشه، هیچکس متوجه ناراحتیت نمیشه و هیچکس متوجه درد هات نمیشه
ولی همشون متوجه اشتباهاتت میشن.




امیدوارم یه روز از خواب بیدار بشم و ببینم همه چیز خواب بوده ،و من به هیچکدوم از این آدما تعلقی نداشتم و از دستِ هیچکس عصبانی نیستم و حالمم خیلی خوبه.امیدوارم یه روز از خواب بلند شم و ببینم آدمای جدیدی دورم وجود دارن و هرکسی که الان دارم باهاش زندگی میکنم ،فقط یه خوابِ دردناک و عمیقا غمگین بوده.امیدوارم یه روزی بفهمم زندگیم تا این اندازه کسل کننده و رنج اور نبود.

Показано 20 последних публикаций.

228

подписчиков
Статистика канала