هــــآوار~


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана



Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: آسمان من
آشفته.
https://t.me/Haawarr


Репост из: دل ترینِ جیم
اندکی شعر بریز جام نمی‌خواهم من
بنشین حرف بزن کام نمی‌خواهم من .
@Haawarr




Репост из: live with me :)
میشه انقدر فور کنید ۱۰۰ بشم ؟💥


Репост из: مسترموهیتو
#حضرت_رسول‌اکرم
#شاه_نجف

علی کنارِ تو، یعنی: تو در کنار خدا
کشانده اید به دیوانگی روانها را..


Репост из: 🌙ماهِ آبی"
شد،اونی که نباید.


Репост из: شریکِ همکف
من به هر جمعیتی ...


خسته‌ام، از همه جوامع فکری. از خودم حتی. از شما. از آن‌ها، از این‌ها. بالا تا پایین فضا را گند گرفته است. از مذهبی‌ها تا غیر مذهبی‌ها. از هواداران آوانگاردِ حسین (ع) و ربط دادن‌های نامفهوم مسیرش به انگیزه انسان تا آتئیست‌های شامپاین به دستِ فراری از بوی قیمه عاشورا.
از مربیان توسعه فردیِ عقل‌گرای متنفر از طب سنتی تا روانشناسان منتقد قانون جذبِ دیروز و «با خرد جمعی درستش می‌کنیم» ِ امروز. از فرزندان نظامیانِ هشتگ‌بزن تا امام صادقی‌های ژست روشنفکری گرفته. از تحلیل‌گران لندن و مسکو نشین تا مافیای دست چپ مجلس. از حقوقی‌های متوهم و فریادِ وا اسفا و وامصیبت‌شان تا نگرش‌های راننده تاکسی طورِ نخبگان دانشگاهی. از مریدان و چاکرانِ منبر پناهیان و رائفی‌پور تا حجاب استایل‌های نعل و میخ و استوری‌های فرمان نامه علی (ع) به مالک‌اشترشان. از متمسکین به خاتمی و اصلاحات تا فحاشانِ پشت توییتر، نشسته روی سنگ توالت یا دراز کشیده روبروی تلویزیون. از ماله‌کشانِ بی‌بدیل جمهوری اسلامی تا ذی‌نفعان دستگاهِ «احمق سازی».

دست از سر این یک سر و دو گوشِ ایرانی بردارید. ولمان کنید. اگر قرار بر بیزاری باشد، من از همه شما باهم بیزارم. بیزار و نزار!


شب‌هایی که من این زخم‌ها رو می‌شمردم کجا بودی؟






نوشتم، خط زدم، مچاله کردم. اصلِ مطلب این است... دخترم؛ اینجا، در حکومت اسلامی، خبری جز فساد و جنایت و جهل نیست! این زمین دیگر علی نخواهد دید مگر اینکه کسی بیاید که از جنس او باشد. دخترم؛ شجاعت را در ذهنت، جور دیگر معنا کن، اگر تا به الآن، من قهرمان زندگی‌ات بوده‌ام! راستی دخترم؛ تو آزادی؟


کاغذ می‌خوام واسه خط‌خطی کردن.


Репост из: دُخـتَرَكي‌گُـمشُده‌دَراَعـماقِ‌اَهـداف🫧
چند وقتیه که دارم میبینم خیلیاتون چنل باز کردین و میگین که چنلاتون رو معرفی کنم 🥹
این پیام رو فوروارد کنین تو چنلتون من یکی از پیام هاتون رو که حس و حال خوبی داره اینجا تو چنل میذارم🫂🦋
تا بقیه بچه ها هم اگه از چنلتون خوششون اومد حتما جوین بشن🫧🫶🏻


Репост из: بیآسا


Репост из: •روزمرگيِ من💙
قلقلک دادند جسمش را، کمی ارشاد شد
ظاهرا از دستشان در رفتُ روحش شاد شد
از عدالت دَم زدندُ امنیت، اما چه شد؟
بی گناهی رفت زندان، مجرمی آزاد شد
طرح های ناب فرزند آوری دادندُ لیک
کل قبرستان زِ فرزندانمان آباد شد.


...حتی غافل از این هم نیستند که تو اولین اغتشاشگر نظامشان هستی و خواهی بود وگرنه به بندگانشان تکلیف حفظ خودشان در مقابل تو را نمی‌دادند! تو چگونه صبوری؟ چگونه با خدایی که خسته نمی‌شوی؟


به یاد آوردم شبی را که جمع بودیم و صدای عزاداری هیئت از روستا می‌آمد!
خیلی‌ها از ندامت بزرگسالی حرف می‌زنند و گمان می‌کنم که به چشم دیدم‌اش!
شوق روزهای بچگی را در چشم‌هایش دیدم، وقتی که با حسرت دست به سخره گرفتن اعتقاداتش زده بود!
و با بغضش، حالی را طلب می‌کرد، که اگر رنگ باخته بود، حاصل افکار جدید و به ظاهر منطقی‌اش بود!
آدمی به چه طرز می‌تواند از ریشه‌هایش بگذرد؟
ریشه‌ای که از سردی ساقه‌هایش خسته نمی‌شود، امید نمی‌برد، انتظار می‌کشد و به آرامی می‌نگرد به ساقه‌ای که یا رنگ و رو می‌خرد
و یا همسفر باد می‌شود!
از خود می‌پرسم: چه به سرش آمده؟ یا
چه به سرش آورده‌اند؟
که از خاطراتش جدا مانده
و از خویشتنش؟!
گویا یاری می‌طلبد و هنگامی که دست کمک به سویش می‌آید، فریاد می‌زند و از خود می‌رهاندش!
در حیرتم آدم چگونه می‌تواند تشنه باشد و سوی آب نرود؟
چگونه می‌تواند محتاج باشد و به دنبال رفع حاجت نباشد؟
ببیند و بداند که نیاز دارد و رو برگرداند
و انکار نیاز کند؟
انسان، با عقل که برای احتیاط است، آغوش می‌گشاید به روی خطر!
پس آن اشک‌ها برای چه و برای که بودند؟
برای خود و مرده‌ی خود می‌گریست!
اما سوال من همچنان بی‌پاسخ در سر می‌پلکد!
اگر باور ندارد، چرا مدام نبش قبر می‌کند؟!

🖋 #آیدا
9.6.01


Репост из: الکل اسلامی ۲
در همین یک هفته ده روز پیش که نگاه اکثر رسانه های دنیا به اعتراضات زنان و مردان ایران علیه نظام دیکتاتوری خامنه ای و سپاه بود، آن طرف تر و در همسایگی ایران، طالبان زنی به اسم حلیمه را بیگناه تیرباران کرد و طی یک حمله ی تروریستی مدرسه ی دخترانه ی کاج را منفجر و با خون یکی ساخت. ده ها دختر بچه ی دانش آموز قتل عام شدند! خانواده ها داغ دار شدند و نمکی پاشیده شد بر زخم های کهنه ی این مردم. حالا هم مردم افغانستان و هم وطنانم در فضای مجازی شروع کرده اند به هشتگ زدن #stopHazaraGenocide و در تلاشند تا نگاه جامعه ی جهانی را مجددا و برای یکصد و چندمین بار سمت نسل کشی های قوم “هزاره” و خشونت طالبان علیه زنان جلب کنند.

اما چیزی که ذهن من را مشغول کرده؛ این است که طالبان با کپی کردن ترفند نظام داری با ایدئولوژی دیکتاتوری - اسلامی - مردسالاری در واقع حکم برادر کوچک تر جمهوری اسلامی ایران را دارد و امروز با کشتن و قتل عام زنان بیگناه هزاره ی افغانستان، گویا می خواهد از دو طریق و به صورت غیرمستقیم به حکومت ایران که در این روزهای سخت وضعیت بسیار آشفته ای دارد کمک کند:

۱) اینکه نگاه رسانه های دنیا که بر روی ایران فوکوس کرده اند را سمت خودش جلب کند، چرا که نام خودش به اندازه ی کافی لجن مال و منفور هست و هیچ شرمی از هیچ نهادی در سطح جهان ندارد. همین طور فرصتی هرچند کوتاه مهیا سازد تا برادرانش در آنسوی مرز بتوانند در خفا و زیر فشار کمتری اعتراضات مردم آزادی‌خواه ایران را سرکوب و خنثی کنند.

۲) خیلی از طرفداران حکومت اسلامی ایران (اعم از ایرانی ها و مهاجرین افغانستانی) که مغزهای زنگ زده شان تنها به رسانه ها و تحلیل های پوشالی حکومتی ها وصل است؛ به همان “حداقل امنیتی که فکر میکنند دارند” امیدوار بمانند و از ترس روزی که پای طالبان و داعش به ایران باز شود، دو دستی به پای همین نیروهای سرکوب گر داخلی بچسبند و حتی به آنها گل هم هدیه بدهند. نیروهای سرکوب گری که در واقع حداقل در زمینه ی خشونت و وحشی گری هیچ تفاوتی با طالبان ندارند.


من این نور رو تو اتاقم می‌خوام.



Показано 20 последних публикаций.

14

подписчиков
Статистика канала