هیاهوی خاموش


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


نمی دونم باید چی بگم
ولی وقتی به خودم میام میبینم که کلی حرف زدم
.
.
.
از بین هیاهوی خاموش شهر فرار کن و قدم بزار روی ابرهایی که در آسمون بنفش به پرواز در اومدن☁🪐
.
.
حرفی با ما: @Kimsasha0 @Ghzlhstmkho

چنلای دیگه مون:
@dreamerteam0
@dreamgallery0

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


یه صبح هایی وقتی از خواب پا میشی آنقدر حالت خوبه که بی دلیل لبخند میزنی. از سخت ترین اتفاقات راحت رد میشی. ولی شب که میشه یه ترس توی دلت میشینه که نکنه دیگه از فردا این روز تکرار نشه. نکنه قراره یه اتفاق بدی بیوفته.
خواستم از الان بهت بگم که نگران نباش. اگه قرار باشه اون لحظه حالت خوب باشه. پس بزار حالت خوب باشه . لحظه ات رو خراب نکن🤗⛅️🥐☕️
#ghazal @Hayahoyekhamosh


صمیمی ترین خانواده ی کوکمینی🍷♥️پر از ادیت+تم+استیکر+گیف✨
@ALZOKWORLD


چنل تراژور پسر های با استعداد کمپانب وای جی که تازه دیبو کردن🦋
کانال تازه تاسیس شده و نباز به حمایت شما داره🌊
@treasure13_iran


ما هممون تنهاییم. یعنی از روزی که به دنیا اومدیم تنها شدیم. همه ما نمیتونیم تنهایی بخندیم و گریه کنیم. ما تنهایی رو حتی اگر انتخاب هم کرده باشیم دوست نداریم. ازش می ترسیم. از این که با ذهن و افکار خودمون تنها باشیم. مثلا اگر تنهایی از یه چیزی لذت ببرید بعد از یه مدت به خودتون میگید واقعا دارم لذت میبرم؟ واسه همین با بقیه هم می خواید که تقسیمش کنید انگار بهتون نمی چسبه.
مثل رقصیدن جلوی آینه میمونه. هر چقدر هم که زیبا برقصی اگر تماشاچی نباشه که برات دست بزنه بعد یه مدت خسته میشی، با خودت میگی کاری که می کنم درسته؟ اصلا چرا این داره منو خوشحال میکنه؟
آدمای اطراف ما باعث میشن ما ساخته بشیم و یا عوض بشیم اما مهم اینه که اگر دیگران نباشن حتی کلمه " ما " وجود نخواهد داشت. ما بخاطر همدیگه می خندیم گریه می کنیم خوشحال میشیم می ترسیم نگران میشیم و این باعث میشه احساسات ما رشد کنند. 🌱
امروز دوستم گریه میکرد و من دقیق نمی دونم چرا. نتونستم کنارش باشم. چون من مثل یه رهگذر توی زندگی اون و خیلی ها هستم. این یعنی تو هر چقدر هم بخوای توی زندگی یه نفر پر رنگ باشی بازم نمیتونی همیشه کنارش باشی. و فکر میکنم اون یکی از آدمای پر رنگ زندگیش رو امروز از دست داد. مثل اینکه این تاریخ رند روز نحسی بوده براش. 98/8/8
روز تولد خواهر من و روز از دست دادن یه نفر ... ترسناکه.
نمیدونم اگه الان بهش پیام بدم باید چی بگم چون من آدم کمرنگی هستم پس فقط صبر می کنم.
#غزلیات_غزل #ghazal
@Hayahoyekhamosh


من همیشه تو رو یادم میمونه🐉✨
آهنگ پس زمینه پادکست بالا👆🏻
#آهنگ #بیکلام
@hayahoyekhamosh


#پادکست آدم های کمرنگ👣👥
گوینده و نویسنده #ghazal
@Hayahoyekhamosh


میخوام از بعضی متن ها ویس بگیرم
فکر کنم بهتر از چند خط داستانِ بی روح باشه🌙✨
ولی متنش هم میزارم راحت باشید😊


داشتم توی تاریکی مطلق میدویدم انگار قرار نبود تموم شه انگار تا ابد اونجا گیر افتاده بودم. حس میکردم کم مونده تا اشکم در بیاد. از خودم پرسیدم چجوری از اینجا سر در اوردم؟ اما هیچ جوابی براش نداشتم چون هیچی یادم نمیومد. به دوییدن ادامه دادم تا شاید به روشنایی برسم اما هیچی اونجا نبود. فریاد زدم: کسی اینجا هست؟ و همزمان هزاران صدا به من جواب دادن: کسی اینجا هست؟ یعنی این صدا متعلق به کسایی شبیه من بود؟ اصلا من چه شکلیم؟ و در ادامه سوال های زیادی به مغزم هجوم اوردن. شاید فکر کنید در نهایت یکی اومد و نجاتم داد یا حتی خیلی ارمانی تر اینکه خودم خودمو نجات دادم اما باید بگم توی دنیای تاریک من خبری از این حرفا نبود خبری از هیچی نبود تصور کن یه دنیای خالی خالی. پس من چیکار کردم؟ درواقع من...

ادامه داره.
#sasha
@hayahoyekhamosh


اگر سرنوشتمون رو عوض کنیم چی؟🕯🌤 #آهنگ @Hayahoyekhamosh


عشق پروانه🦋💘
پروانه به دنبال شمع بود می خواست به دور معشوقش آنقدر بچرخد تا در گرمای عشق او بسوزد.
اما هیچ شمعی آنقدر نورانی نبود که ارزش عشق بی نهایتش را داشته باشد. پس صبر کرد تا زیباترین شمع دنیا را پیدا کند.
به بالای سرش نگاه کرد اما دیگر نتوانست سرش را پایین بگیرد زیرا توانسته بود معشوقش را پیدا کند نمیدانست چرا زودتر او را ندیده بود . او درست جلو چشم هایش بود. هر روز به زندگی اش روشنایی میبخشید.
بله ... او عاشق خورشید شده بود. او می دانست که گرمای حقیقی خورشید چیزی فراتر از یک شمع و یا حتی زیبا ترین شمع دنیاست.
او می دانست که با سرعت کمی که دارد بیشتر از 200 سال طول می کشد که به خورشید برسد اما برایش مهم نبود.
با زمین خداحافظی کرد و بال هایش را بهم زد.
پرواز کرد به سمت خورشید...
بالاتر و بالاتر. گرانش زمین نمی گذاشت سرعتش را افزایش دهد اما تمام نیرویش را جمع کرد .
فشار هوا کم شده بود و به سختی نفس می کشید اما باز هم بال زد.به جایی رسیده بود که به جای اکسیژن، اوزون وارد ریه اش می شد ولی باز هم...
و باز هم...
چشم هایش می سوخت اما نمی خواست چشمش را بر روی این روشنایی بی انتها ببندد.
ولی دیگر نتوانست طاقت بیاورد و بدن بی جانش را به دست رطوبت ابر ها سپرد. و همچون هوای سرد در آن ارتفاع، هر دقیقه دمای بدنش کاهش می یافت.
او مُرد...
هرچند روحش با سرعت نور به خورشید رسید و به دور خورشید چرخید و در آن غوطه ور شد.
اما هرگز نتوانست گرمای لذت بخش خورشید و سوختن در راه معشوق خود را تجربه کند.

*از عوارض خوندن امتحانی که کنسل شد.
#ghazal @Hayahoyekhamosh




اگه هر روز فریاد بزنم ممکنه یه روزی کسی صدامو بشنوه؟
#sasha
@hayahoyekhamosh


من هزاران هزار بار زندگی کردم منظورم تناسخ نیست فقط وقتایی که به یه زندگی دیگه فکر میکنم با ادمای خیالی جوریه که انگار واقعا اتفاق افتاده وقتی کتاب میخونم انگار یه بار دیگه زندگی کردم حتی وقتی یه اهنگ گوش میدم درواقع هر احساسات جدیدی که تجربه میکنم برام به اندازه یه زندگی کامل، عمیقن و تمام اون احساسات و تجربه ها منو ساختن پس ما هیچکدوممون سه بعدی نیستیم بلکه هزار بعدی ایم هیچوقت نمیشه رفتار یه ادمو به طور کامل و 100 درصد پیش بینی کرد و اتفاقا من بارها بهم ثابت شده به هرچی که فکر کنم اون اتفاق نمیافته و درنهایت یه اتفاقی میافته که منو سوپرایز کنه (منظورم از اتفاق رفتار یه ادمه مثلا) و من هر روز و هر شب منتظر سوپرایزای بیشتری میمونم و زندگی های بیشتریو تجربه میکنم.
#sasha
@hayahoyekhamosh


اسم: غزل (جیانا)
هشتگ: #ghazal
(اونایی که واقعیت دارن: #غزلیات_غزل )
تاریخ تولد: 5 اردیبهشت 82
کتاب مورد علاقه: شازده کوچولو _کوری
ژانر مورد علاقه: علمی تخیلی
فصل مورد علاقه: زمستون
فضای مورد علاقه: بارونی و سرد
رنگ مورد علاقه: بنفش _ آبی روشن


اسم: شادی
هشتگ: #sasha
تاریخ تولد: 27 فروردین 82
کتاب مورد علاقه: دمیان
ژانر مورد علاقه: تخیلی
فصل مورد علاقه: زمستون
فضای مورد علاقه: باغ بارونی
رنگ مورد علاقه: بنفش_ ابی تیره


+اگه یه روز وسط اقیاموس گم بشی چیکار میکنی
- اقیانوس؟ همون جایی که نهنگ ها زندگی میکنن؟
+ نه منظورم این نیست. به نهنگا چیکار داری؟ بین فرسنگ ها آب چیکار میکنی؟
- سوار نهنگ ها میشم...
+ وایسا ببینم اصلا کدوم نهنگ؟
- همونایی که صدامون میزنن
+ولی ما که صداشونو نمیشنویم!
-ولی اونا که اینو نمیدونن. بخاطر همین همیشه صدامون میزنن...
#ghazal 🐋🌊✨
@Hayahoyekhamosh




مامانم همیشه من رو دعوا میکنه که چرا آنقدر آهنگ گوش میدی؟ چرا همیشه هنذفری تو گوش هاته؟
چند روز پیش رفتم خونه مامان جونم (مامان بزرگم). مامان جون هیچ وقت نماز و روزه اش ترک نمیشه. هر سال ختم قرآن، خمس ، زکات و...
همیشه وقتی توی آشپزخونه کار میکنه یه رادیو کنار دستش داره. توی اتاق صدای رادیو رو به وضوح نمی شنیدم. اما بعد وقتی یه آهنگ پخش شد متوجه شدم که صداش رو بلند کرد. آهنگ رو حفظ بود باهاش میخوند. شاید همه ساعت ها به انتظار این چند دقیقه بود.

" ای ساربان،ای کاروان،لیلای من کجا میبری؟
با بردن لیلای من، جان و دل مرا میبری. "

داشتم فکر میکردم ربطی به سن نداره، مهم اینه بخوای سکوت خاکستری رو با آهنگ ها رنگ کنی.
منتظر روزیم که مامان منم مثل من و مامان بزرگم از سکوت خاکستری خسته شه . و شاید اون موقع این منم که میگم چقدر آهنگ گوش میدی.
شاید...
98/5/27
#ghazal #غزلیات_غزل
@Hayahoyekhamosh


با خودم گفتم تا کی باید مقابل آینه حرف بزنم؟ و بعد اینجا بودم...
ساعت چهار و نیم صبح
#بیخوابی

Показано 19 последних публикаций.

22

подписчиков
Статистика канала