از زمانی که تمام اطرافیانم مرا ترک کرده و از من رو برگرداندند، در کتابهایم زندگی کردهام. میدانی، آدمهای درون کتابها بسیار واقعیتر از آدمهایی هستند که در اطرافت میبینی. آنها صادقانه محبت میکنند،صادقانه دوست میدارند، با احساساتی که واقعی بودنشان به وضوح حس میشود.
شاید اگر زودتر همین کار را میکردم بهتر بود، اما بستن چشمانت به روی دنیای واقعیای که تو را دربرگرفته، آنقدرها هم که به نظر میآید آسان نیست.
زیرا زمانی میرسد که حتی اگر خودت هم بخواهی، نمیتوانی به آن دنیا بازگردی.
تصمیم سختیست. اما من پشیمان نیستم.
"𝘣𝘳𝘰𝘬𝘦𝘯 𝘱𝘦𝘯𝘤𝘪𝘭;
شاید اگر زودتر همین کار را میکردم بهتر بود، اما بستن چشمانت به روی دنیای واقعیای که تو را دربرگرفته، آنقدرها هم که به نظر میآید آسان نیست.
زیرا زمانی میرسد که حتی اگر خودت هم بخواهی، نمیتوانی به آن دنیا بازگردی.
تصمیم سختیست. اما من پشیمان نیستم.
"𝘣𝘳𝘰𝘬𝘦𝘯 𝘱𝘦𝘯𝘤𝘪𝘭;