📎موازنه قدرت در محیط جنگ ترکیبی
📕برگرفته از کتاب تئوری سازی جنگ غیر خطی:
🧩توازن قدرت معمولاً زمانی اتفاق میافتد که حاکمیت ها عناصر قدرت خود را به کشور هدف مطابقت میدهند و با مقایسه رقیب متوجه میشوند که با هیچ یک از شاخص های مشخص شده تطابق ندارند. این فقدان مزیت به این معناست که هرگونه تلاش مستقیماً به مبارزه بزرگ منجر میشود و هزینههای فراوان را به بار خواهد آورد. با این حال برآورد دقیق در توازن قدرت یک فرایند کاملاً "ذهنی" است که نیاز به درک جامع توانایی و تمایل دشمن برای مقاومت در برابر اعمال زور و قدرت دارد. این بررسی ها باوجوداتحادیه های دفاعی، توافقنامه های بین المللی ،روابط اقتصادی و ارتباط تاریخی یا فرهنگی بین دشمن و یا سایر نهادهای جهانی انجام می شود.
🧩ناکامی در "تعادل قدرت"به طور دقیق ارزیابی می شود و در نهایت عدم توجه به آن باعث بروز اشتباهات فراوان در طول تاریخ و شکل جنگهای گسترده شده است. به طور مثال صدام حسین دیکتاتور سابق عراق، هزینههای تلاش برای حفاظت از سهم بزرگتری در بازار نفت جهانی را هنگامی پرداخت کرد، او تصمیم گرفت در سال ۱۹۹۰ میلادی به کشور کویت حمله کند. محاسبه عملکرد اما در نهایت با شکست بسیار سنگین روبرو شد. ارتش عراق به اندازه کافی بزرگ و مجهز تر از همتای خود یعنی کویت بود و دیکتاتوری عراق تصاویر میکرد که پیروزیهای نظامی نسبتا راحتی را بدست خواهد آورد. هزینه ها نه تنها بر ارزش پول است بلکه میزان تلفات نقش موثری در تعیین راهبردها دارد و تنها زمانی میتوانست موفق به پیش بینی تغییرات موثر در پویایی قدرت شود که به کشور همسایه خود کویت حمله نکرده بود.اما حضور غافلگیرانه (کشورهای تهاجمی واقع گرایانه همچون ایالات متحده )را که در محاسبه نسبی قدرت نقش مهمی بر عهده دارند هرگز پیش بینی نکرده بود . همچنین نتوانست این مساله را که جامعه بین المللی برای ثبات در بازار انرژی جهانی تمرکز ویژهای دارند را به درستی درک کند و به آن پایبند باشد.
🧩 در نتیجه آنچه صدام انتظار داشت یک ماجراجویی نسبتاً کم هزینه بود.لیکن در مدت کوتاهی اقدامات نسنجیده وی در نهایت منجر به نابودی بسیاری از نیروهای نظامی عراق شد و در تلاش بعدی برای پوشش این قدر تضعیف اقدام به مقابله و سرکوب نظامی گروه های آزادیخواه شیعه و کرد در عراق نمود.
📌با ما در کانال مطالعات جنگ هیبریدی همراه باشید:
@HybridWarSt
📕برگرفته از کتاب تئوری سازی جنگ غیر خطی:
🧩توازن قدرت معمولاً زمانی اتفاق میافتد که حاکمیت ها عناصر قدرت خود را به کشور هدف مطابقت میدهند و با مقایسه رقیب متوجه میشوند که با هیچ یک از شاخص های مشخص شده تطابق ندارند. این فقدان مزیت به این معناست که هرگونه تلاش مستقیماً به مبارزه بزرگ منجر میشود و هزینههای فراوان را به بار خواهد آورد. با این حال برآورد دقیق در توازن قدرت یک فرایند کاملاً "ذهنی" است که نیاز به درک جامع توانایی و تمایل دشمن برای مقاومت در برابر اعمال زور و قدرت دارد. این بررسی ها باوجوداتحادیه های دفاعی، توافقنامه های بین المللی ،روابط اقتصادی و ارتباط تاریخی یا فرهنگی بین دشمن و یا سایر نهادهای جهانی انجام می شود.
🧩ناکامی در "تعادل قدرت"به طور دقیق ارزیابی می شود و در نهایت عدم توجه به آن باعث بروز اشتباهات فراوان در طول تاریخ و شکل جنگهای گسترده شده است. به طور مثال صدام حسین دیکتاتور سابق عراق، هزینههای تلاش برای حفاظت از سهم بزرگتری در بازار نفت جهانی را هنگامی پرداخت کرد، او تصمیم گرفت در سال ۱۹۹۰ میلادی به کشور کویت حمله کند. محاسبه عملکرد اما در نهایت با شکست بسیار سنگین روبرو شد. ارتش عراق به اندازه کافی بزرگ و مجهز تر از همتای خود یعنی کویت بود و دیکتاتوری عراق تصاویر میکرد که پیروزیهای نظامی نسبتا راحتی را بدست خواهد آورد. هزینه ها نه تنها بر ارزش پول است بلکه میزان تلفات نقش موثری در تعیین راهبردها دارد و تنها زمانی میتوانست موفق به پیش بینی تغییرات موثر در پویایی قدرت شود که به کشور همسایه خود کویت حمله نکرده بود.اما حضور غافلگیرانه (کشورهای تهاجمی واقع گرایانه همچون ایالات متحده )را که در محاسبه نسبی قدرت نقش مهمی بر عهده دارند هرگز پیش بینی نکرده بود . همچنین نتوانست این مساله را که جامعه بین المللی برای ثبات در بازار انرژی جهانی تمرکز ویژهای دارند را به درستی درک کند و به آن پایبند باشد.
🧩 در نتیجه آنچه صدام انتظار داشت یک ماجراجویی نسبتاً کم هزینه بود.لیکن در مدت کوتاهی اقدامات نسنجیده وی در نهایت منجر به نابودی بسیاری از نیروهای نظامی عراق شد و در تلاش بعدی برای پوشش این قدر تضعیف اقدام به مقابله و سرکوب نظامی گروه های آزادیخواه شیعه و کرد در عراق نمود.
📌با ما در کانال مطالعات جنگ هیبریدی همراه باشید:
@HybridWarSt