صبح بخیرم را
در پرنیانی از شعر می پیچم
و با واژگانی ڪه "صبح"
زشوق بوسیدنت
در من طلوع می ڪنند
بسوی "تو" گسیل میڪنم بر
اسب سپید خیالی ام...
تواگرمشتاقی پنجره را بازڪن
اگرچه دورم باز همان حوالی ام ...
🏮علی_خدادادی
درودهاااااا پگاهتون بیمثال
در پرنیانی از شعر می پیچم
و با واژگانی ڪه "صبح"
زشوق بوسیدنت
در من طلوع می ڪنند
بسوی "تو" گسیل میڪنم بر
اسب سپید خیالی ام...
تواگرمشتاقی پنجره را بازڪن
اگرچه دورم باز همان حوالی ام ...
🏮علی_خدادادی
درودهاااااا پگاهتون بیمثال