🔸ژول ریشار فرانسوی از اولین معلمهای دارالفنون
🔹فاطمه قاضیها
🔺ژول ریشار معروف به موسیو ریشارخان در سال ۱۸۱۶ در فرانسه و در خانواده ای یهودی متولد شد، بعدها ریشار سه سال در انگلستان اقامت داشته وعلاوه بر فرا گرفتن زبان انگلیسی با مقدمات پزشکی نیز آشنا شده بود . وی در سال ۱۲۶۰ه.ق(۱۸۴۸ میلادی) وارد تهران شد. و در خانه مادام عباس فرانسوی سکونت کرد.ریشار در یادداشتهای خودش می نویسد:
«در تهران بیست و یکم نوامبر (۱۰ ذیقعده ۱۲۶۰) یک خانه اجاره کردم که مادام عباس هم در آن خانه منزل دارد، مادام عباس فرانسوی است، قریب بیست سال است به ایران آمده و مسلمان شده و شوهرش تاجری است شیرازی که در فرانسه این عیال را گرفته و تا چهارسال قبل از این در شیراز بودند، حالا چهار سال است که به تهران آمده و فعلاً جزو کلفتهای حرمخانۀ شاهی است. پنجم دسامبر توسط مادام عباس پیش ولیعهد[ناصرالدین میرزا] رفتم تا عکس او را روی صفحۀ نقره بیندازم.وليعهد سيزده چهارده سال دارد، كوچك اندام است و چهره او چندان بدتركيب نيست. امروز بيست و يكم دسامبر عيد قربان است... از آنجا رفتيم پيش وليعهدكه پشت پنجرههاى اُرُسى نشسته...،
به هر روی یک سال بعد وزیر مختارانگلیس در ایران ژول ریشار را به محمد شاه معرفی می کند، محمد شاه وی را به حضور پذیرفته و از او می خواهد که با اسباب عکس خود از او عکس بگیرد. به گفته ژول ریشار، محمد شاه در آن تاریخ دو دستگاه ثبت عکس بر صفحه فلزی داشته که یکی از آنها را ملکه ویکتوریا ودیگری را تزار نیکلای اول به او هدیه کرده بودند. پس محمد شاه دستگاهها را در اختیار او گذاشت، ریشار هم که کار خود را خوب می دانست، در دستگاه محمد شاه شروع به نشو و نما کرده و چندین بار تصویر محمد شاه و حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم را گرفت و به دنبال آن نامش در فهرست کارمندان دولت ایران ثبت شد.
به هر ترتیب ورود موسیو ریشار به ایران با عکاسی آغاز شد. ولی جدا از عکاسی به کار ترجمه نیز می پرداخت، وی تاریخ نا پلئون را به دستور محمد شاه از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد، البته ترجمه های او به اصطلاح امروز توسط ویراستاران بازنگاری و برای خواننده ایرانی قابل فهم می شد و به این ترتیب بود که فعالیت ریشار در محیط فرهنگی ایران گسترش یافت بطوریکه، فرهنگ فرانسه به فارسی تدوین کرد، وفعالیتهایی دیگر ازین قسم .
با در گذشت محمد شاه،و به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه و صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر اوضاع تغییر یافت و تلاش مجدانه امیر برای تاسیس دار الفنون آغاز شد. روشن است که یکی از ضروری ترین اقدامات جهت راه اندازی مدرسه جذب و استخدام استاد و معلم بود.
میرزا تقی خان امیر کبیر علاوه بر دعوت از معلمین اطریشی ، برای تکمیل تعداد استادان و درسهای دارالفنون از میان اتباع فرنگی که در خدمت دولت ایران بودند و همچنین مترجمان دولتی و نیز ایرانیانی که در فرنگستان درس خوانده بودند، کسانی را برای تدریس و یا مترجمی معلمان خارجی برگزید ، موسیو ریشار نیز یکی از منتخبین بود. در این رابطه از وی پرسش شده بود که در چه زمینه ای می تواند تدریس کند ، پاسخ او که در ربیع الاول ۱۲۶۷ به وسیله یحیی خان ترجمه شد قابل توجه است:
« دولت ایران خواسته که نوکریِ تازه التفات کند، و از من جویا شدند ...
لینک یادداشت: 👇
http://ghaziha.kateban.com/post/3771
@Kateban
🔹فاطمه قاضیها
🔺ژول ریشار معروف به موسیو ریشارخان در سال ۱۸۱۶ در فرانسه و در خانواده ای یهودی متولد شد، بعدها ریشار سه سال در انگلستان اقامت داشته وعلاوه بر فرا گرفتن زبان انگلیسی با مقدمات پزشکی نیز آشنا شده بود . وی در سال ۱۲۶۰ه.ق(۱۸۴۸ میلادی) وارد تهران شد. و در خانه مادام عباس فرانسوی سکونت کرد.ریشار در یادداشتهای خودش می نویسد:
«در تهران بیست و یکم نوامبر (۱۰ ذیقعده ۱۲۶۰) یک خانه اجاره کردم که مادام عباس هم در آن خانه منزل دارد، مادام عباس فرانسوی است، قریب بیست سال است به ایران آمده و مسلمان شده و شوهرش تاجری است شیرازی که در فرانسه این عیال را گرفته و تا چهارسال قبل از این در شیراز بودند، حالا چهار سال است که به تهران آمده و فعلاً جزو کلفتهای حرمخانۀ شاهی است. پنجم دسامبر توسط مادام عباس پیش ولیعهد[ناصرالدین میرزا] رفتم تا عکس او را روی صفحۀ نقره بیندازم.وليعهد سيزده چهارده سال دارد، كوچك اندام است و چهره او چندان بدتركيب نيست. امروز بيست و يكم دسامبر عيد قربان است... از آنجا رفتيم پيش وليعهدكه پشت پنجرههاى اُرُسى نشسته...،
به هر روی یک سال بعد وزیر مختارانگلیس در ایران ژول ریشار را به محمد شاه معرفی می کند، محمد شاه وی را به حضور پذیرفته و از او می خواهد که با اسباب عکس خود از او عکس بگیرد. به گفته ژول ریشار، محمد شاه در آن تاریخ دو دستگاه ثبت عکس بر صفحه فلزی داشته که یکی از آنها را ملکه ویکتوریا ودیگری را تزار نیکلای اول به او هدیه کرده بودند. پس محمد شاه دستگاهها را در اختیار او گذاشت، ریشار هم که کار خود را خوب می دانست، در دستگاه محمد شاه شروع به نشو و نما کرده و چندین بار تصویر محمد شاه و حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم را گرفت و به دنبال آن نامش در فهرست کارمندان دولت ایران ثبت شد.
به هر ترتیب ورود موسیو ریشار به ایران با عکاسی آغاز شد. ولی جدا از عکاسی به کار ترجمه نیز می پرداخت، وی تاریخ نا پلئون را به دستور محمد شاه از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد، البته ترجمه های او به اصطلاح امروز توسط ویراستاران بازنگاری و برای خواننده ایرانی قابل فهم می شد و به این ترتیب بود که فعالیت ریشار در محیط فرهنگی ایران گسترش یافت بطوریکه، فرهنگ فرانسه به فارسی تدوین کرد، وفعالیتهایی دیگر ازین قسم .
با در گذشت محمد شاه،و به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه و صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر اوضاع تغییر یافت و تلاش مجدانه امیر برای تاسیس دار الفنون آغاز شد. روشن است که یکی از ضروری ترین اقدامات جهت راه اندازی مدرسه جذب و استخدام استاد و معلم بود.
میرزا تقی خان امیر کبیر علاوه بر دعوت از معلمین اطریشی ، برای تکمیل تعداد استادان و درسهای دارالفنون از میان اتباع فرنگی که در خدمت دولت ایران بودند و همچنین مترجمان دولتی و نیز ایرانیانی که در فرنگستان درس خوانده بودند، کسانی را برای تدریس و یا مترجمی معلمان خارجی برگزید ، موسیو ریشار نیز یکی از منتخبین بود. در این رابطه از وی پرسش شده بود که در چه زمینه ای می تواند تدریس کند ، پاسخ او که در ربیع الاول ۱۲۶۷ به وسیله یحیی خان ترجمه شد قابل توجه است:
« دولت ایران خواسته که نوکریِ تازه التفات کند، و از من جویا شدند ...
لینک یادداشت: 👇
http://ghaziha.kateban.com/post/3771
@Kateban