شما فکر کنید در این گرمای وحشتناک یک نیروی اجرایی که۱۰ ساعت در ظِل آفتاب کار کرده باید با سرویسی برود خوابگاه که حداقل بیست سال از عمرش گذشته و بدون کولر درست و حسابی نیروها را جابهجا میکند. شب هم که به خوابگاه میرسد شامش یا لوبیاست یا عدس و یا همبرگر،گوجه و بادمجان و...
یکی دیگر از خواستهها تعدیل زمان کار در فصول گرم سال است. اینجا نیروها باید ۵ صبح از خواب بیدار شوند و صبحانه بخورند (یک کره و مربای کوچک که دو لقمه هم نمیشود. آن هم برای کارگری که قرار است تا ۱۲ ظهر کار یَدیِ طاقتفرسا بکند و کارگرها حق این را هم ندارند که همین صبحانه را هم با خودشان سر کار ببرند، چون اگر سرپرستها ببینند یا اخراج میکنند یا ۵ ساعت کسر کار میزنند. در حالی که به قول بچههای اینجا اگر خر و گاو را هم ۵ صبح چوب بزنی کاه و یونجه نمیخورد) و بعد ۵ و نیم سوار سرویس شوند تا ساعت ۶ صبح توی کارگاه باشند.
از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ سر کارند. بعد دوباره سوار سرویس میشوند و به خوابگاه میروند. آنجا هم که میرسند تا دوش بگیرند و لباس بشورند و ناهار بخورند ساعت میشود یک و نیم تا دو. یعنی فقط نیمساعت تا یک ساعت وقت استراحت دارند. دوباره ساعت دو و نیم باید بروند و سوار سرویس شوند که ساعت ۳ در کارگاه حضور بزنند. از ساعت ۳ تا هفت و نیم هم باید سر کار باشند. دوباره همین چرخهی بردهوار تکرار میشود. یعنی نیروها شبها ساعت هشت و نیم تا ۹ از حمام کردن و لباس شستن و شام خوردن فارغ میشوند و فقط و فقط یک ساعت زمان دارند که فارغ از رنج سرمایه در اختیار خودشان باشند.
حالا تمام این شرایط غیرانسانی را در نظر بگیرید و این را بدانید که وضع ما صد پله از کارگرهای بیل و کلنگی روزمزد بلوچستانی بهتر است. آنها اصلا هیچ حق و حقوقی ندارند. نه بیمه دارند. نه سرویس رفت و برگشت. نه خوابگاه و نه هیچ امکانات دیگری. هم مورد ستم سیستماتیک حاکمیت (کارفرما و پیمانکاران) هستند و هم مورد ستم قومیتی و نژادی توسط نیروهای دیگر. فقط یک حقوق روزمزد ۲۷۰ هزار تومانی به آنها میدهند که باید با همین پول در گروههای چندنفره خانه اجاره کنند و سرویس بگیرند و غذا هم درست کنند. بردههای دوران بردهداری هم وضعیتشان از کارگرهای روزمزد بلوچستانیِ شاغل در مناطق گازی پارس جنوبی بهتر بود.
و نکتهی آخر در مورد اعتصابات اینکه ما تصمیم گرفتیم هیچگونه اعتراض و تجمع خیابانی در هیچ نقطهای از کشور نداشته باشیم که نتوانند به سرعت وارد فاز سرکوب شوند. اینطور توپ توی زمین حاکمیت است و حال آنها باید واکنش نشان بدهند.
بنابراین تصمیم نهایی این شد که بدون سر و صدا وسایل و ابزار تولید را تحویل بدهیم و روند تولید گاز را متوقف کنیم و برویم بنشینیم توی خانههایمان تا خوراک پتروشیمی و پالایشگاهها همینطور دِپو کرده بماند روی دست حاکمیت و آنها مجبور شوند از مواضع خودشان کوتاه بیایند و خواستههای ما را قبول کنند.
یکی دیگر از خواستهها تعدیل زمان کار در فصول گرم سال است. اینجا نیروها باید ۵ صبح از خواب بیدار شوند و صبحانه بخورند (یک کره و مربای کوچک که دو لقمه هم نمیشود. آن هم برای کارگری که قرار است تا ۱۲ ظهر کار یَدیِ طاقتفرسا بکند و کارگرها حق این را هم ندارند که همین صبحانه را هم با خودشان سر کار ببرند، چون اگر سرپرستها ببینند یا اخراج میکنند یا ۵ ساعت کسر کار میزنند. در حالی که به قول بچههای اینجا اگر خر و گاو را هم ۵ صبح چوب بزنی کاه و یونجه نمیخورد) و بعد ۵ و نیم سوار سرویس شوند تا ساعت ۶ صبح توی کارگاه باشند.
از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ سر کارند. بعد دوباره سوار سرویس میشوند و به خوابگاه میروند. آنجا هم که میرسند تا دوش بگیرند و لباس بشورند و ناهار بخورند ساعت میشود یک و نیم تا دو. یعنی فقط نیمساعت تا یک ساعت وقت استراحت دارند. دوباره ساعت دو و نیم باید بروند و سوار سرویس شوند که ساعت ۳ در کارگاه حضور بزنند. از ساعت ۳ تا هفت و نیم هم باید سر کار باشند. دوباره همین چرخهی بردهوار تکرار میشود. یعنی نیروها شبها ساعت هشت و نیم تا ۹ از حمام کردن و لباس شستن و شام خوردن فارغ میشوند و فقط و فقط یک ساعت زمان دارند که فارغ از رنج سرمایه در اختیار خودشان باشند.
حالا تمام این شرایط غیرانسانی را در نظر بگیرید و این را بدانید که وضع ما صد پله از کارگرهای بیل و کلنگی روزمزد بلوچستانی بهتر است. آنها اصلا هیچ حق و حقوقی ندارند. نه بیمه دارند. نه سرویس رفت و برگشت. نه خوابگاه و نه هیچ امکانات دیگری. هم مورد ستم سیستماتیک حاکمیت (کارفرما و پیمانکاران) هستند و هم مورد ستم قومیتی و نژادی توسط نیروهای دیگر. فقط یک حقوق روزمزد ۲۷۰ هزار تومانی به آنها میدهند که باید با همین پول در گروههای چندنفره خانه اجاره کنند و سرویس بگیرند و غذا هم درست کنند. بردههای دوران بردهداری هم وضعیتشان از کارگرهای روزمزد بلوچستانیِ شاغل در مناطق گازی پارس جنوبی بهتر بود.
و نکتهی آخر در مورد اعتصابات اینکه ما تصمیم گرفتیم هیچگونه اعتراض و تجمع خیابانی در هیچ نقطهای از کشور نداشته باشیم که نتوانند به سرعت وارد فاز سرکوب شوند. اینطور توپ توی زمین حاکمیت است و حال آنها باید واکنش نشان بدهند.
بنابراین تصمیم نهایی این شد که بدون سر و صدا وسایل و ابزار تولید را تحویل بدهیم و روند تولید گاز را متوقف کنیم و برویم بنشینیم توی خانههایمان تا خوراک پتروشیمی و پالایشگاهها همینطور دِپو کرده بماند روی دست حاکمیت و آنها مجبور شوند از مواضع خودشان کوتاه بیایند و خواستههای ما را قبول کنند.