𝐿𝑜𝑟𝑘


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


Talk:
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-725603-hDYSgFb

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


_رد مرگ رو نمی‌بینی که شجاع شدی؟
+مسیر قدم‌هام سمت مرگ نیست؛ امیدم زندست.
_به چی امید داری که اینقدر جرعت پیدا کردی؟
+به تو꧇)


بومش رو برداشت و تلخند زد. فقط چند قطره جوهر سیاه، تمام رنگ‌ها رو از بین برده بود...


+تو از پایان من ب آغازت میرسی

_من از پایان ت ب پایان میرسم؛ غم نبودنت نیستم میکنه


Репост из: 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐇𝐨𝐥𝐞𝐬
🌼
_𝒅𝒐𝒏𝒏𝒂, 𝒗𝒊𝒕𝒂, 𝒍𝒊𝒃𝒆𝒓𝒕à
_دونا، ویتا، لیبرتا ..
ایتالیایی ..
‏«زن، زندگی، آزادی»

#words 🦋


گاهی فشار جهل به حدی بالاست ک
کندن دندان عقل لازم است !


مقتول و قاتل خودش بود، هر دو!


سیاهی به تن کرد تا روحش ملموس شود.




قرار برای پایانِ ما این نبود. این سکوتِ اجباری، این دوری و دوستی، این بی‌خبری‌ها، تلخ‌خندها و این مرگِ تدریجی. این نبود تقدیر ما...


نفس نمی‌کشید! فرد توی قاب رو نمی‌شناخت اما سخت بابت مرگش‌ ناراحت بود. غم‌ داشت، برای خودش...


+تلخ‌ترین حقایق رو شیرین‌ترین آدم‌های زندگیت با بُرنده‌ترین ابزارها وارد قلبت میکنن و بعد، ازت میخوان براشون خوش‌طعم باشی!


-برای چی کتاب میخونی؟
+برای اینکه خودمو پیدا کنم

-سمفونی مردگان


هرچقد زمان بیشتری میگذره بیشتر میفهمم که واقعا معیاری برای مقایسه هیچی وجود نداره
درستِ من میتونه غلط ترین چیزه ت باشه
زشت من میتونه زیباترینِ ت باشه
حتی رنگ صورتی کالباسیِ من میتونه قرمزِ کمرنگ ت باشه
دیدی؟ این ماییم ک به همه چی معنا میدیم
خودمون میسازیمشون
خودمون ب وجودش میاریم
پس انقد گوشتو ب حرفا و معیارای بقیه نسپار :]


امیدِ غلط بازم امیده
عشقِ غلط عم بازم عشقه
میدونی مهم نیست کجا و توو چ راهی ازشون استفاده کنی
اونا هیچ وقت از ارزششون کم نمیشه و همیشه نجات بخش دلای ما میمونن


سی و دو مرتبه پس از عصر آن روز خورشید از اقیانوس طلوع و دوباره غروب کرد. کشتی از دلوس برگشت و در بندر با بادبان هایی که از روی غم فروافتاده بود لنگر انداخت، انگار از کار مردم شهر شرمنده بود. ماه در شب نمی‌درخشید، دریا زیر مه غلیظی متلاطم بود و روی تپه ها چراغ‌هایی در تاریکی می‌درخشیدند، این تاریکی شبیه چشمان مردان پر از حس گناه شده بود. سقراط سرسخت به وجدان مردم آتن نیز رحم نکرده بود.
❥•𝐷𝑟𝑒𝑎𝑚 𝑜𝑓 𝑔ℎ𝑜𝑠𝑡𝑠, 𝑁𝑖𝑐ℎ𝑜𝑙𝑎𝑠 𝐸. 𝐷𝑖𝐶𝑎𝑟𝑖𝑜


هر باخت تاوانی داشت. خودش‌رو در سکوت با چشمانی گلالود، تحویل مرگ می‌داد.


میخندید اما گرم نه؛ کابوسی به نام زندگی خنده‌اش را چون قهوه‌‌ای تلخ وَ سرد کرده بود...


_شمع؟ چرا؟
+که داخل سیاهی شب تنِ خسته‌ی سردمو گرم کنه!
_خودم برات شمع میشم گرم کنه وجودتو ن فقط تن خستتو!


"𝐶𝑎𝑟𝑑𝑖𝑜𝑚𝑦𝑜𝑝𝑎𝑡ℎ𝑦"
"سندروم قلب شکسته"ست و یه بیماری موقت قلبیه؛ تو شرایط خاصی اتفاق می‌افته و اینجوریه که یه دفعه درد شدیدی تو قفسه‌ی سینه‌ احساس میشه. فکر کنم این چند وقت هممون کاردیومیوپاتی داریم؛')


_گناه‌کارم به بوسیده شدن وجودم توسط سیاهی، پوچم و پر از تیرگی...

Показано 20 последних публикаций.

47

подписчиков
Статистика канала