𝐍𝐚𝐛𝐢-𝐌𝐨𝐨𝐧🩹

دیلیاتون چقدر قشنگه ...

نه همه رو زده ، اگه یک وقت برای اطمینان خواستین بفرستین اوکیه اما همه رو برام نشون میده

من الان دیدم دیلی موردعلاقم اینو فور کرده خدایا مرسی😭

و کسایی که جدید اومدن خوش اومدین 🤍

من الان بیرونم وقتی رسیدم خونه همه رو اوکی میکنم قول میدم یک هفته نهایتش باشه زود میذارم همه رو🤍

ممنونم فور نکنین دیگه🤍

جدی جاده تو شب زیبا ترینه

با من از خوشبختی حرف نزنین

مخ رزیتا رو زدم با من بیاد اسکیت برد تمرین کنیم

همه رو دیس ادمین کردم ناراحت نشین

06:06

نمیشه فقط یک مدت همه چیز حرکت می‌کرد ، با سرعت زیاد و تند و من فقط تماشا میکردم ؛ و وقتی به اندازه کافی زخمایی که شاید دارم خوب میشدن به حرکت ادامه میدادم؟

تا همین امروز شاید فکر میکردم مشکل منم ، خب اما میفهمم که شاید فقط با روش اشتباهی به بقیه نشون میدم که من متوجه میشم

واقعا بعضی وقتا، از اون بعضی وقتای معروف هست که با خودم فکر میکنم من یا باید عاشق یکی باشم یا به اندازه نیاز اون فرد بهش توجه کنم تا گناه کار نباشم . نمیشه فقط بجای اینکه بخوان عاشقشون باشم یا تمامِ وجودم رو براشون بذارم مثل یک دوست که نیاز دارم پیشم باشن؟

نمیدونم به چه علتی دارم مینویسم
شاید نوشتن جزوی از وجودم برای فرار کردن شده
امروز زیاد فکر کردم، فکر کردم من هیچوقت نمیتونم اون دوم شخصی که گاهی حس تنفر ، دلسوزی ، عشق ، و حس های مختلف رو با برخورد های کوچیکمون نسبت بهش احساس میکنم باشم ؛
من حتی اگه اون شخص باشم، بازم خودم میشم
نه من، نه هیچ انسان دیگه‌ای نمیتونه دوم شخص باشه چون درنهایت اون دوم شخصی منِ، منی که به هرحال من میشم
من دو راه بیشتر ندارم یا فقط میتونم سوم شخصی باشم که یا نویسندس و یا نظاره گر ، و یا اول شخصی که نویسندس ‌.. اون اول شخص هیچوقت نظاره گر نیست چون نوشتن سرنوشتش از جایی شاید به دست جوهر های نامرئی تکمیل بشن که با هر نفسش نوشته میشه
شاید یک عذرخواهی بزرگ برای یکی باید نگه دارم ؛ اما قبل از همه برای خودم متاسفم که درگیر همچین داستانی شده که شخص مقابلش باعث عذاب وجدانش بشه
همه برای اون دوم شخصی دل میسوزونن که قلبش برای چندلحظه درد گرفته و دوباره با حس جدید یک روز تسکینش میده ، اما اون اول شخصی که حق ناراحتی بخاطر وجدانی که بعضی وقتا وجودش فقط اون جوهر رو چندلحظه از حرکت نگه می‌داشت تا حس سنگینی رو روی قلبش بذاره چی ؟
همونطور که هیچ داستانی از دید دوم شخص بیان نشده ، هیچ داستانی هم از دیدِ اول شخص و سوم شخص جمع تعریف نشده پس من باید از کی کمک بخوام تا هروقت اون جوهر چیزی برای نوشتن نداشت جوهر دیگه‌ای به کمکش بیاد؟