مهسا جلال


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


روزى كتابى ميخوانى?
و احساس ميكنى كه تمام جملاتش برايت آشناست?
ياد منى خواهى افتاد كه گه گدارى مينوشتم✍?
همان #دختر_ديوانه_خرده_نويسنده?
و ناگهان در پايان كتاب به اسم من برميخورى?
#مهسا_جلال

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


يه جورى تو خودم ميرم ، خودم فكر ميكنم مُردم...

@Mahsaa_jalal


از آسمانم ماتم ببارد... ،
هراسِ بى تو ماندنم ادامه دارد...!!

#احسان_حائرى
#چارتار
#باران_تويى
#شمافرستادين

@Mahsaa_jalal


تو اگر منو دوست نداشته باشى ،
من خودمم از خودم بدم مياد...!!

٢١ / بهمن / ١٣٩٧
#مهسا_جلال

@Mahsaa_jalal


وقتي همه ناراحتيتو تماشا ميكردن ،
من تلاش ميكردم تا بخندونمت...!!

@Mahsaa_jalal


نیازی نیست مشت هایت را گره کنی ،
پابه پای مردم شعار بدهی .
آری انقلاب کن !!
اسم من را برای زمزمه ات انتخاب کن !!
یک بار برای خودمان به خیابان برو ،
بگو مرگ بر تنهایی !!
دلبر جان !!
مگر چه می شود بیایی در من انقلابی کنی ؟؟
آسمان که زمین نمی آید !!
ماهم دلمان میخواهد خنده های بلند را از تَهِ دلمان تجربه کنیم .
کاری هم به کسی نداریم .

ا
ن
ق
ل
ا
ب
ک
ن

#مهدی_کمانگر

@Mahsaa_jalal


يه وقتايى انقدر با تصور ذهنى آدما حرف ميزنى كه وقتى به خودشون ميرسى ديگه هيچ حرفى براى گفتن ندارى !!
آدما بهت ميگن حرف بزن ولى تو تمام حرفاتو قبلا زدى !!
ساعت ها حرف زدى .
بى كم و كاست .
انقدرى كه ديگه خسته شدى از حرف زدن !!
اينه كه ديگه هيچ حرف ندارى كه بزنى .
آدماى #زيادى_ساكت اين مدلين !!

#مهسا_جلال

@Mahsaa_jalal


از سرِ خط نوشتی اسمم را ؛
تا ته خط ادامه ‌ام دادی...
باز یادت نبود دل کندی ،
یادت آمد ، به گریه افتادی...!!

#اهورا_فروزان

@Mahsaa_jalal


زنده ام ؛ هرچه زدى تيغ به شريان نرسيد !!
خيز بردار ببينم خطرى هم دارى...؟!؟
زخم از تيغ و تبر تا كه بخواهى خوردم !!
عشقِ من ارّه ى تن تيز ترى هم دارى...؟!؟

#عليرضا_آذر
#شمافرستادين

@Mahsaa_jalal


Репост из: مهسا جلال
اين خنده ها را ببين...
اين خنده هاى كودكانه ى از تهه دل...
اين شادى هاى لحظه به لحظه و پى در پى...
اين زمزمه هاى در گوشى...
اين گرما...
اين نبض...
اين تپش...
اين شوق...
اين رنگ هاى شاد...
اصلا انگار كل دنيا خاكستريست ولى من و تو آبى تر از آبى...
آبى تر از هميشه...
خنده هايت را ببين كه قند در دلم آب ميكند...
ببين چه كرده اى با من ؛
كه من مغرور روزى هزار بار در دلم تصدقت ميشوم و دم بر نمى آورم از شرم و حيا و فقط نگاهت ميكنم...
اصلا به قول شاعر... :
ببين چه كرده اى تو با دلم...!!
من از نسل همان دختر هاى چادر گلىِ قديمم كه حرف هاى اين نسل جديد بر زبانم نميچرخد...
از همان ها كه تا نگاهشان كنى سرخ و سفيد شوند...
از همان خجالتى هاى با شرم و حيا...
تو هم از نسل همان مردهاى قديم باش و چشم هايم را بخوان...
از من نخواه كه به سبك جديد تو را دوست بدارم كه نميتوانم...
تو اما اگر بدانى...
اين نگاه هاى پر شرم و حيا و يواشكى مى ارزد به تمام دوستت دارم هاى دوزارى اين روزهاى آدم ها...
من از نسل همان دختر هاى چادر گلى قديمم و كم رو...
من آنگونه كه ديدى و شنيدى نيستم...!!
به تو كه ميرسم زبانم بند مى آيد...
ولى چشم هايم...... ؛
تو ولى چشم هايم را بخوان...!!

#مهسا_جلال
٢٣ / آبان / ١٣٩٧

@Mahsaa_jalal


کسی نمانده ، کسی نیست غیر تنهایی ،
در اين اتاق پراز رفت وآمد جن ها !!
تو نیستی که به من راه را نشان بدهی ؛
محاصره شده ام بین غیر ممکن ها !!

#سیدمهدی_موسوی
#شمافرستادين

@Mahsaa_jalal


خب اينم از اوليش
كه البته سفارش خودم بود😁💙

@Mahsaa_jalal


كاشكى اين ديوار خراب شه ؛
منو تو باهم بميريم...
توى يك دنياى ديگه ،
دستاى همو بگيريم...

@Mahsaa_jalal 💙


خب خب!!
بياين يه كار جديد بكنيم !!
شما جمله ها ، شعرها يا آهنگ هايى كه دوست دارينو براى من بفرستيد ؛
كه من روى كاغذ بنويسمشون و بعد بذارم كانال .
( فقط يه تيكشو بفرستيد كه دستمم درد نگيره 😂🤦🏻‍♀️ )
كه هم يه كارِ #تقريباً هنرى كرده باشيم ،
هم يه كار جديد باشه ،
هم شما خوشحال شين ^_^
هم من بيشتر تمرين كنم خطم بهتر بشه ^_^
من وقتى مثلا ميبينم كسى دست خطمو گذاشته پروفايلش خيلى ذوق ميكنم ^_^
به همين منظور گفتم كه يك همچين كارى بكنيم !!
به اميد آنكه من هم روزى به جمعِ استادانِ انجمنِ خوشنويسان ملحق بشم !!
#بزرگ_آرزو_كنيد ^_^

ارادت🌹♥️
#مهسا_جلال

@Mahsa_jalal 👈🏻 آيديم


از همان روز اولى كه نگاهم كردى تا به امروز ،
من هرچه شدم همه و همه به خاطر تو بود !!
من خودم را به تو مديونم...!!

١٧ / آذر / ١٣٩٧
#مهسا_جلال

@Mahsaa_jalal 💙


Репост из: مهسا جلال
وقتى روز جديدى شروع مى‌شود، جرأت كن و قدرشناسانه تبسمى كن.
وقتى به تاريكى رسيدى، جرأت كن و اوّلين كسى باش كه شمعى روشن مى‌كند.
وقتى بى عدالتى وجود دارد، جرأت كن و اوّلين كسى باش كه آن را محكوم مى‌كند.
وقتى به دشوارى برخوردى، جرأت كن و به كارت ادامه بده.
وقتى به نظرت مى‌رسد زندگى دارد به زمينت مى‌زند، جرأت كن و با مشكل سِتیز کن.
وقتى احساس خستگى و نااميدى مى‌كنى، جرأت كن و به راهت ادامه بده.
وقتى زمانه سخت مى‌شود، جرأت كن و از آن سخت‌تر شو.
وقتى پایان یک عشق آزارت مى‌دهد، جرأت كن و دوباره عاشق شو.
وقتى كسى را در رنج ديدى، جرأت كن و او را التيام بده.
وقتى كسى را ديدى كه گم شده است، جرأت كن و راه را به او نشان بده.
وقتى دوستى به زمين افتاد، جرأت كن و اوّلين كسى باش كه دستش را به سويش دراز مى‌كند.
وقتى احساس شادمانى مى‌كنى، جرأت كن و دل كسى را شاد كن.
جرأت كن و به بهترين كسى كه مى‌توانى، تبديل شو...

جرأت کن...!!


#استيو_مارابولى
#جرأت_كن

@Mahsaa_jalal


Репост из: مهسا جلال
بيشتر از هرچيز دلم ميخواست كه متولد سال هاى سال قبل از سال تولدم بودم...
آن روزها كه عشق يكى بود و يك نفر اول و آخر و ميانه و همه چيز...
دلم ميخواست به جاى حال ، در زمان گذشته ى دور ميديدمت...
بدون تمام اين به اصطلاح افكت هاى امروزى و تيپ هاى چنين و چنانى...!!
با همان مدل محاسن مردانه ى قديمى...
همان به اصطلاح چنگيزى ها و نه اين پرفسورى ها...
دلم ميخواست همان روزها...
در ميان تمام رهايى ها و بيخيالى هايش... ،
همسايه ى ديوار به ديوار جديدمان ميشدى و به سفارش مادر آش رشته ى نذرى مى آوردم برايت در همان كاسه هاى گل دار قرمز...
مثلا قبل از اينكه بيايم ، در حياط خانه مان هم كلى از مادر حرف ميشنيدم كه همسايه ى جديدمان پسر جوان دارد...
حواست به چادرت باشد...
من هم بيخيال تر از هميشه بخندم ؛
به خودم و دلم كه يقين دارم هيچوقت قرار نيست بلرزد...
مثلا برسم به در خانه تان...
صداى بمى از پشت در بگويد كيست...؟!؟
با خجالت بگويم :
سلام...
همسايه ى ديوار به ديوارتان...
آش نذرى آوردم...
بعد هم در دلم هرچه ليچار بلدم نثارت كنم كه فكر كرده كى هست...!!
آقاى از خود راضى...!!
و بعد هم اخم هايم در هم برود از اين سفارش هاى خيرخواهانه ى مادر...
مثلا بيايى دم در... ،
و در يك آن ، آن دختر بيخيالِ از همه جا بى خبر در من تمام شود...!!
و آن پسر مغرور و از خود راضى در تو...!!
مثلا از خجالت آب شوم و يادم برود اصلا چه ميخواستم...
و تو هم...!!
مثلا برگردم به خانه...
با منى كه ديگر من نيست...
با دختر بيخيالى كه براى هميشه در من تمام شده...!!
با منى كه ديگر توست و تويى كه ديگر من...
نه جانم...
ما به اين نسل تعلق نداريم...
ما متعلق به همان روزها بوديم كه كمى دير آمديم...!!

#مهسا_جلال
٢٣ / آبان / ١٣٩٧

@Mahsaa_jalal


يكي از روزهای چهل‌سالگی‌ات ،
در ميان گير و دار زندگیِ ملال‌آورت ،
لابه‌لای آلبوم عكس‌هايت ،
عكس دختری مو بلند را پيدا می‌كنی !!
زندگي برایِ چند لحظه متوقف می‌شود ،
و قبض‌های برق و آب برايت بی‌اهميت .
تازه می‌فهمی بيست سالِ پيش ،
چه بی‌رحمانه او را در هياهویِ زندگی جا گذاشته‌ای...!!

#یغما_گلرویی

@Mahsaa_jalal


دامبلدور :
دلت برای مرده ها نسوزه هری !!
دلت برای زنده هایی بسوزه که بدون عشق زندگی می‌کنند...!!

#دیالوگ

@Mahsaa_jalal


وقتی از دست هم ناراحتید ؛
وقتی خواستید جدا شید ؛
باهم بحث نکنید !!
#احترام همدیگرو نگه دارید !!
صبر کنید تا فردا...
شاید دلتون واسه همدیگه تنگ شد...!!

#علی‌قاضی‌نظام

@Mahsaa_jalal


جدولِ مندليفِ من عنصرى دارد ،
سخت دوست داشتنى و غيرقابل دسترس ؛
به نام تو...!!

#مهسا_جلال

@Mahsaa_jalal

Показано 20 последних публикаций.

166

подписчиков
Статистика канала