🌺برای مادران سرزمینمان
@MazmoonBooks
بویزید بسطامی قدّس الله روحه در راهی میرفت. آواز جمعی به گوش وی رسید. خواست آن حال بازداند. فراز رسید. کودکی دید در لژن [=لجن] سیاه افتاده و خلقی به نظاره ایستاده.
همی ناگاه مادر آن کودک از گوشهای دردوید و خود را در میان لژن افکند و آن کودک را برگرفت و برفت.
بویزید چون آن بدید وقتش خوش گشت. نعرهای بزد ایستاده و میگفت:
«شفقت بیامد، آلایش ببرد... محبت بیامد، معصیت ببرد... عنایت بیامد، جنایت ببرد...»
📌کشفالاسرار میبدی
🖇 برگرفته از کانال کانون مفاخر و مشاهیر ایران
🖇@kanoonmafakher
🆔@MazmoonBooks
@MazmoonBooks
بویزید بسطامی قدّس الله روحه در راهی میرفت. آواز جمعی به گوش وی رسید. خواست آن حال بازداند. فراز رسید. کودکی دید در لژن [=لجن] سیاه افتاده و خلقی به نظاره ایستاده.
همی ناگاه مادر آن کودک از گوشهای دردوید و خود را در میان لژن افکند و آن کودک را برگرفت و برفت.
بویزید چون آن بدید وقتش خوش گشت. نعرهای بزد ایستاده و میگفت:
«شفقت بیامد، آلایش ببرد... محبت بیامد، معصیت ببرد... عنایت بیامد، جنایت ببرد...»
📌کشفالاسرار میبدی
🖇 برگرفته از کانال کانون مفاخر و مشاهیر ایران
🖇@kanoonmafakher
🆔@MazmoonBooks