یه خلاصه هم بخوام ازش بگم اینه که دختره(چهعا اگه اشتباه نکنم) یه راننده تاکسی بعد یه روز تو خیابون این پارک یونسو که یه آدم خیلی معروف توی کلیسا هس رو با یه دختر میبینه بعد فرداش که میره کلیسا اینو میگه، پارک یونسو میشنوه و از اونجاس که داستان شروع میشه