آنقدری گریه کردم که به جز گونه هایم تمام لباس هایم خیس شده بود !
چشم هایم را باز کردم یه اقیانوس ؟! گریه کردن را فراموش کردم ...
من عاشق اقیانوس بودم ، نگاهی انداختم تا چشم کار میکرد ماهی های زیبا دورم میچرخیدند آه ... صبر کن !
اشک های من به زلالی بلور بودند ، تیزی نور خورشید درخشش زیبایی به اقیانوسم میداد .
حباب های اکسیژن دور ماهی ها پرسه میزدند .
ماهی ها مسیرشان را عوض کردند ، عاشق ماجراجویی بودم ... من هم به دنبالشان شنا کردم . به دسته ایی از عروس های دریایی رسیدم آنها مانند ورق تلق بنفش ؛ نازک و زلال بودند .
با آرایش خاصی میچرخیدند فقط چیزی کم بود ... نگاهی به اطراف انداختم چشمم به تپه ایی از صدف ها افتاد ، از ماهی ها خواستم تا ریتم زیبایی بنوازند .
هر کدام دو جفت صدف برداشتند و موزیک دلنشینی مینواختند ... عروس های دریایی از هیجان بالا رنگ هایشان تغییر میکرد ، کم کم تمام موجودات دریایی به مجلس مان اضافه شدند !
لاک پشت ها فلوت میزدند ، مار های آبی سی سی میکردند ، پری های دریایی میخواندند و ...
من هم محو خوشحالی بودم هیچ فکر نمیکردم اشک هایم چنین اقیانوس زیبایی بسازد و حالم را دگرگون کند .
چشم هایم را باز کردم یه اقیانوس ؟! گریه کردن را فراموش کردم ...
من عاشق اقیانوس بودم ، نگاهی انداختم تا چشم کار میکرد ماهی های زیبا دورم میچرخیدند آه ... صبر کن !
اشک های من به زلالی بلور بودند ، تیزی نور خورشید درخشش زیبایی به اقیانوسم میداد .
حباب های اکسیژن دور ماهی ها پرسه میزدند .
ماهی ها مسیرشان را عوض کردند ، عاشق ماجراجویی بودم ... من هم به دنبالشان شنا کردم . به دسته ایی از عروس های دریایی رسیدم آنها مانند ورق تلق بنفش ؛ نازک و زلال بودند .
با آرایش خاصی میچرخیدند فقط چیزی کم بود ... نگاهی به اطراف انداختم چشمم به تپه ایی از صدف ها افتاد ، از ماهی ها خواستم تا ریتم زیبایی بنوازند .
هر کدام دو جفت صدف برداشتند و موزیک دلنشینی مینواختند ... عروس های دریایی از هیجان بالا رنگ هایشان تغییر میکرد ، کم کم تمام موجودات دریایی به مجلس مان اضافه شدند !
لاک پشت ها فلوت میزدند ، مار های آبی سی سی میکردند ، پری های دریایی میخواندند و ...
من هم محو خوشحالی بودم هیچ فکر نمیکردم اشک هایم چنین اقیانوس زیبایی بسازد و حالم را دگرگون کند .