دوشنبهها
اینو چی میگی؟ (13)
کاری ندارد انتخابِ موضوعِ پژوهشی جدید!
میبینید که هنوزْ پهن است سفرهی انقلاب!
در تاریخ جهان، چهار انقلابِ کلاسیک وجود دارد: فرانسه (1789)، روسیه (1917)، چین (1949)، ایران (1979).
چند نظریه در بررسی انقلابها وجود دارد: نظریهی تضادگرای انقلاب (مارکس، لنین، گرامشی، مارکوزه، مائو، اسکاچپول، فورن و ...)، نظریهی کارکردگرای انقلاب (اسملسر، جانسون، هانتینگتون و ...)، نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب (سرکوب غرایز، توقعات فزاینده، محرومیت نسبی، گزینش عقلانی و ...)، نظریهی فرآیند انقلاب (بسیج منابع، کشمکش سیاسی، جامعهی تودهوار، جامعهی مدنی پیوسته و گسسته و ...).
پژوهشِ نوعِ نخستْ کاربستِ نظریههای انقلاب است در بررسی چهار انقلابِ کلاسیک است، بهتنهایی:
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
پژوهشِ نوعِ دوم، کاربستِ نظریههای انقلاب است در بررسی انقلابهای کلاسیک، بهصورتِ مقایسهای:
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب فرانسه و انقلاب چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب فرانسه و انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب روسیه و انقلاب چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب روسیه و انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب چین و انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و روسیه و چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و روسیه و ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای روسیه و چین و ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و چین و ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و روسیه و چین و ایران
بهصورتِ مقایسهای میتوانْ چندینْ نوعْ پژوهش، انجام داد: نظریهی تضادگرا (11 مورد)، نظریهی کارکردگرا (11 مورد)، نظریهی روانشناختی و گزینش عقلانی (11 مورد)، نظریهی فرآیند انقلاب (11 مورد).
تازه، اگر، در هر نظریهی جامع، چندْ ریزنظریه یا زیرنظریه (بهعنوان نمونه در نظریهی تضادگرای انقلاب میشود بهصورتِ جداگانه از مارکس و گرامشی و مائو و مارکوزه و لنین و اسکاچپول و لنین و ...، بهرهگیری نمود) وجود داشته باشد، آنوقتْ بهصورتِ جداگانه و تکتک، بیشمار، موضوعِ قابلِ پژوهش، بهدستْ میآید.
نمیدانمْ سرجمع، چهقدر میشود.
پروژهی پژوهشْ دربارهی انقلابها، هنوزْ هم میتواند ادامه داشته باشد.
بردباریْ کنید و منتظر باشید تا دوشنبهی هفتهی دیگر!
اینو چی میگی؟ (13)
کاری ندارد انتخابِ موضوعِ پژوهشی جدید!
میبینید که هنوزْ پهن است سفرهی انقلاب!
در تاریخ جهان، چهار انقلابِ کلاسیک وجود دارد: فرانسه (1789)، روسیه (1917)، چین (1949)، ایران (1979).
چند نظریه در بررسی انقلابها وجود دارد: نظریهی تضادگرای انقلاب (مارکس، لنین، گرامشی، مارکوزه، مائو، اسکاچپول، فورن و ...)، نظریهی کارکردگرای انقلاب (اسملسر، جانسون، هانتینگتون و ...)، نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب (سرکوب غرایز، توقعات فزاینده، محرومیت نسبی، گزینش عقلانی و ...)، نظریهی فرآیند انقلاب (بسیج منابع، کشمکش سیاسی، جامعهی تودهوار، جامعهی مدنی پیوسته و گسسته و ...).
پژوهشِ نوعِ نخستْ کاربستِ نظریههای انقلاب است در بررسی چهار انقلابِ کلاسیک است، بهتنهایی:
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی روانشناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریهی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
پژوهشِ نوعِ دوم، کاربستِ نظریههای انقلاب است در بررسی انقلابهای کلاسیک، بهصورتِ مقایسهای:
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب فرانسه و انقلاب چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب فرانسه و انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب روسیه و انقلاب چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب روسیه و انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلاب چین و انقلاب ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و روسیه و چین
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و روسیه و ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای روسیه و چین و ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و چین و ایران
کاربستِ نظریهی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسهای انقلابهای فرانسه و روسیه و چین و ایران
بهصورتِ مقایسهای میتوانْ چندینْ نوعْ پژوهش، انجام داد: نظریهی تضادگرا (11 مورد)، نظریهی کارکردگرا (11 مورد)، نظریهی روانشناختی و گزینش عقلانی (11 مورد)، نظریهی فرآیند انقلاب (11 مورد).
تازه، اگر، در هر نظریهی جامع، چندْ ریزنظریه یا زیرنظریه (بهعنوان نمونه در نظریهی تضادگرای انقلاب میشود بهصورتِ جداگانه از مارکس و گرامشی و مائو و مارکوزه و لنین و اسکاچپول و لنین و ...، بهرهگیری نمود) وجود داشته باشد، آنوقتْ بهصورتِ جداگانه و تکتک، بیشمار، موضوعِ قابلِ پژوهش، بهدستْ میآید.
نمیدانمْ سرجمع، چهقدر میشود.
پروژهی پژوهشْ دربارهی انقلابها، هنوزْ هم میتواند ادامه داشته باشد.
بردباریْ کنید و منتظر باشید تا دوشنبهی هفتهی دیگر!