😔 #زندگی_بر_باد_رفته
🔻 #قسمت_اول
✍🏼ده ساله كه ازدواج كردم..
يه دختره هست ساله دارم..
شوهرم يه بوتيك لباس فروشي داره..
خودمم خانه دارم..
زندگي خوبي دارم.. شوهرم عاشقمه..
از هر لحظه اي براي ابراز عشقش به من استفاده ميكنه..
اسم شوهرم مسعود و اسم خودم سحر
دختر يكي يك دونه امم بهاره
ميميرم براش..
چشمهاش قهوه ای روشنه ، درست مثل چشمهای خودم..
پوستش سفيد و حسابی هم تپل مپله!
خيلي هم باهوشه...
بعضي وقتها يه حرفهايي ميزنه كه دهنم باز ميمونه..
گاهي اوقات هم سوالاتش سرسام آوره..
بعضي از سوالاش هم مختص آدم بزرگهاس و منم مثل خيلي از مادر ها بهش تشر ميزنم كه از اين سوال ها نپرسه... فيلم هاي ماهواره رو هم كه بهتر از من ميشناسه..
سر ساعت بايد فيلم دلخواهشو ببينه..
هم ميبينه ، هم تعريف ميكنه...گاهي منو شوهرم در عجب ميمونيم از اين همه استعداد... دهه هشتاديه ... همه ميگن اين رفتار و سوالا براي اونها طبيعيه..
كلاس دوم ابتدايي هستش... تو يه مدرسه اي كه دو تا خيابون با خونه امون فاصله داره..
يه كم راهش دوره براي پياده رفتن..
منكه نميتونم هر روز صبح زود ببرمش..
باباشم كه حسابي سرش شلوغه و تا دير وقت مغازه...
براش سرويس گرفتم ، راننده اش مرد خوب و قابل اعتماديه...هر روز صبح ميبره و ميارتش..
پارسالم همين سرويسش بود..
دختره گنده هنوز شبها تو اتاق ما ميخوابه... هر چي بهش ميگم بزرگ شدي ، قبول نميكنه
كلا شبها دير ميخوابه و تا منو باباشو نحپخوابیم نميخوابه... خدا آخرو عاقبت ما رو حفظ كنه با اين دختر...دختر باهوش و شيرين زبون من!
تو خواب عميق بودم كه تلفن زنگ زد..
با ناراحتي از تخت خواب نرمو گرمم بلند شدمو تلفنو جواب دادم..
-بله؟... صدام حسابي خش دار بود ، شخص پشت خط با شك پرسيد
مدیر مدرسه بهاره بود گفت که بهاره یک ماه نیامده مدرسه
.. ديگه چيزي نميشنيدم..
گوشهام شروع كردن به زنگ زدن..
يك مااااااااه....يك ماه مدرسه نرفته!
پس كجا رفته؟! خودم صبح آمادش كردم..
خودم بردمش دم در تا سوار سرويسش بشه..مگه ميشه؟!
با خودم گفتم نكنه مزاحم تلفنيه؟!
با اين فكر با داد و پرخاش جواب زن پشت خط رو دادم...مردم آزاري تا چه حد خانوم؟!
اگه شوخيه ، بسيار مسخرست
من خودم صبح فرستادمش با سرويس اومد...
نفهميدم تلفن رو قطع كردم يا نه...
فقط وقتي به خودم اومدم كه جلوي مدرسه ي بهاره رسيده بودم..
پله هاي مدرسه رو دو تا يكي بالا رفتمو به دفتر مدرسه رسيدم...با ديدن مدير هراسون جلو رفتمو پرسيدم
-دخترم.. دخترم كجاست ؟!
-آروم باشيد خانوم اكبري!
بفرماييد بشينيد..
-چي چيو بشينيد ؟!
دخترم ، پاره تنم..معلوم نيست چه بلايي سرش اومده....آخه من چطور بشينم!
-آروم ، به خودتون مسلط باشيد..
من بعد از اينكه با شما تماس گرفتم رفتم سراغ هم سرويسي هاش..
ازشون پرسيدم...همه شون گفتن دخترتون هر روز ، هم موقع آمدن به مدرسه و هم زمان برگشتن تو سرويسش بوده!با اين حساب جاي نگراني نيست..
شايد محض بازي گوشي ، ميره اون پارك نزديك مدرسه..
خودتونم كه ميگيد كل اين يك ماه رو اومده بوده!
-يعني رفته پارك؟
آخه اونكه اهل اينجور كارها نبود..
اصلا پارك و بازيهاي فيزيكي رو دوست نداره.. همش با عروسك بازي ميكنه يا فيلم ميبينه!
انقدر رفتارش خانومانه ست كه من گاهي يادم ميره هنوز بچست!
-شايد دوست داره بره ، ولي ديده شما نميبرينش ، خودش يواشكي رفته!
-هر شب لحظه شماري ميكنه تا صبح بشه و بره مدرسه..
آخه من چطور باور كنم كه از مدرسه فرار كرده ؟!
-اگه حرف منو قبول ندارين ، ميخواين دفتر حضور و غياب دانش آموزانو بيارم تا خودتون ببينين؟!
-اصلا شايد شما باهاش بد رفتاري كردين! يا شايدم معلمش بهش كتك زده اونم الكي نقش بازي كرده مياد مدرسه!
-اين حرفها چيه خانوم اكبري ؟!
من هم از معلمشون سوال پرسيدم ، هم از هم كلاسي هاش..
زود قضاوت نكنين
-پس ميگيد من چه خاكي به سرم كنم ؟!
- به نظره من بهتره آرامشتونو حفظ كنيد و صبر كنيد تا پايان مدرسه برسه..
حتما مثل هر روز مياد ، بهتره به جاي شلوغ كردن و داد زدن ، يواشكي يه گوشه اي منتظر باشيد تا ببينين با كي مياد.....
👈🏼 #ادامه_دارد....
👉🏼
👇👇👇
@Moslm_990🍂🥀🍀