"تا حالا به سیمای گیتار نگاه کردی؟
اولش که وصلشون میکنی، تازه ان و وقتی کوک بشن صدایی دارن که روحت و روشن میکنن...
ولی... اگه یه نفر وابسته ی سیمهای قبلیش باشه چی؟
اگه نتونه بدون سیمای قبلیش گیتار بزنه، چی؟
آدما هم مثل سیمای گیتارن... ممکنه یهو وسط نواختن موسیقی زندگی توانشون و از دست بدن و... من بدون تو... گیتاریم که به
سیمای قبلیش عادت کرده...
بدون تو... من یه الحمبرای کهنه ام... که قراره گوشه ی اتاق خونه اش بپوسه... "
کیم تهیونگ، نوامبر 1990"
اولش که وصلشون میکنی، تازه ان و وقتی کوک بشن صدایی دارن که روحت و روشن میکنن...
ولی... اگه یه نفر وابسته ی سیمهای قبلیش باشه چی؟
اگه نتونه بدون سیمای قبلیش گیتار بزنه، چی؟
آدما هم مثل سیمای گیتارن... ممکنه یهو وسط نواختن موسیقی زندگی توانشون و از دست بدن و... من بدون تو... گیتاریم که به
سیمای قبلیش عادت کرده...
بدون تو... من یه الحمبرای کهنه ام... که قراره گوشه ی اتاق خونه اش بپوسه... "
کیم تهیونگ، نوامبر 1990"