۴. در هردو حال، یوآتِلوس باید پول مرا بپردازد (از ۱، ۲، ۳ و بنابر ذو وجهین مثبت) (Walton, 2005, p.316).
از طرف دیگر استدلال یوآتِلوس اینگونه است:
۱. اگر من در دادگاه پیروز شوم آنگاه نباید به پروتاگوراس پولی بپردازم (بنابر حکم دادگاه).
۲. اگر من در دادگاه شکست بخورم آنگاه نباید به پروتاگوراس پولی بپردازم (بنابر مفاد قرارداد).
۳. یا من در دادگاه پیروز میشوم یا شکست میخورم (بنابر اصل امتناع تناقض).
۴. در هردو حال، نباید پولی به پروتاگوراس بپردازم! (از ۱، ۲، ۳ و بنابر ذو وجهین مثبت) (ibid).
بدین ترتیب طرفین با دو استدلال ظاهراً موفق توانستند به اثبات دو مدعای متعارض بپردازند و سبب پیدایش یک متناقضنما شوند. برای حل این متناقضنما، کوششهای گوناگونی صورت پذیرفته که پرداختن بدانها از حوصلهی نوشتار فعلی بیرون است. شماری از آن کوششها رویکردی منطقی دارند و بر دستگاههای منطقی غیر کلاسیکِ پیچیدهای چون منطق تکلیف و منطق زمان استوار شدهاند اما شماری از راهکارها جنبهی حقوقی و عملی دارند. نخستین درسی که از این متناقضنما میآموزیم آن است که در تنظیم قراردادها باید دقت شایان توجهی به خرج داده شود اما برای خروج از این بنبست حقوقی یک راهِ حل همانا مراجعه به شواهد اضافیست. برای نمونه قضات باید درباب نیات یوآتِلوس تحقیق کنند و ببینند که چرا وی پس از پایان دوران آموزشی خود وارد کار نشده است. به تعبیر قدما با توسل جستن به قرائن حالیه خود را از قید تناقضی که در قرائن مقالیه رخ گشوده است، رها سازند. راهکار دیگر همانا توسل جستن به مسئلهی بارِ اثبات است. فقها و حقوقدانان برآناند که بارِ اثبات و مسئولیت اقامهی دلیل بر گردهی شاکیست؛ البینة علی المدعی (semper necessitas probandi incumbit ei qui agit). در قضیهی مانحنفیه با توجه به هموزنی استدلالهای طرفین و پدید آمدن وضعیت تکافوی ادله، باید قاعدهی دیگری در کار آوریم تا مشکل حل شود و آن قاعده همانا بار اثبات است. بدین ترتیب شکایت پروتاگوراس رد میشود زیرا دلایل او که شاکیست بر دلایل خصم نمیچربند (Lisanyuk, 2017, p.73). البته هرکدام از این راهکارهای ارائه شده نیز با چالشهای خاص خود مواجه میشوند که زمینهساز بحثهای فراوانیست.
از شکیباییتان سپاسگزارم🌹
⚫️ تیدمن، پُل و کهین، هوارد. (۱۳۹۰). درآمدی نو به منطق نمادین: منطق جملهها. ترجمهی رضا اکبری.
گاتری، دبلیو، کی سی. (۱۳۷۵). تاریخ فلسفهی یونان: جلد یازدهم؛ سوفسطاییان- بخش دوم. ترجمهی حسن فتحی.
⚫️ Aulus Gellius. (2016). The Attic Nights. Translated by John. C Rolfe. Published in The Complete Works of Aulus Gellius.
Lisanyuk, Elena. (2017). Why Protagoras Gets Paid Anyway: a Practical Solution of the Paradox of Court. Published in ΣΧΟΛΗ 11 (1):63-79 (2017).
Walston, Douglas. (2006). Fundamentals of Critical Argumentation.
از طرف دیگر استدلال یوآتِلوس اینگونه است:
۱. اگر من در دادگاه پیروز شوم آنگاه نباید به پروتاگوراس پولی بپردازم (بنابر حکم دادگاه).
۲. اگر من در دادگاه شکست بخورم آنگاه نباید به پروتاگوراس پولی بپردازم (بنابر مفاد قرارداد).
۳. یا من در دادگاه پیروز میشوم یا شکست میخورم (بنابر اصل امتناع تناقض).
۴. در هردو حال، نباید پولی به پروتاگوراس بپردازم! (از ۱، ۲، ۳ و بنابر ذو وجهین مثبت) (ibid).
بدین ترتیب طرفین با دو استدلال ظاهراً موفق توانستند به اثبات دو مدعای متعارض بپردازند و سبب پیدایش یک متناقضنما شوند. برای حل این متناقضنما، کوششهای گوناگونی صورت پذیرفته که پرداختن بدانها از حوصلهی نوشتار فعلی بیرون است. شماری از آن کوششها رویکردی منطقی دارند و بر دستگاههای منطقی غیر کلاسیکِ پیچیدهای چون منطق تکلیف و منطق زمان استوار شدهاند اما شماری از راهکارها جنبهی حقوقی و عملی دارند. نخستین درسی که از این متناقضنما میآموزیم آن است که در تنظیم قراردادها باید دقت شایان توجهی به خرج داده شود اما برای خروج از این بنبست حقوقی یک راهِ حل همانا مراجعه به شواهد اضافیست. برای نمونه قضات باید درباب نیات یوآتِلوس تحقیق کنند و ببینند که چرا وی پس از پایان دوران آموزشی خود وارد کار نشده است. به تعبیر قدما با توسل جستن به قرائن حالیه خود را از قید تناقضی که در قرائن مقالیه رخ گشوده است، رها سازند. راهکار دیگر همانا توسل جستن به مسئلهی بارِ اثبات است. فقها و حقوقدانان برآناند که بارِ اثبات و مسئولیت اقامهی دلیل بر گردهی شاکیست؛ البینة علی المدعی (semper necessitas probandi incumbit ei qui agit). در قضیهی مانحنفیه با توجه به هموزنی استدلالهای طرفین و پدید آمدن وضعیت تکافوی ادله، باید قاعدهی دیگری در کار آوریم تا مشکل حل شود و آن قاعده همانا بار اثبات است. بدین ترتیب شکایت پروتاگوراس رد میشود زیرا دلایل او که شاکیست بر دلایل خصم نمیچربند (Lisanyuk, 2017, p.73). البته هرکدام از این راهکارهای ارائه شده نیز با چالشهای خاص خود مواجه میشوند که زمینهساز بحثهای فراوانیست.
از شکیباییتان سپاسگزارم🌹
⚫️ تیدمن، پُل و کهین، هوارد. (۱۳۹۰). درآمدی نو به منطق نمادین: منطق جملهها. ترجمهی رضا اکبری.
گاتری، دبلیو، کی سی. (۱۳۷۵). تاریخ فلسفهی یونان: جلد یازدهم؛ سوفسطاییان- بخش دوم. ترجمهی حسن فتحی.
⚫️ Aulus Gellius. (2016). The Attic Nights. Translated by John. C Rolfe. Published in The Complete Works of Aulus Gellius.
Lisanyuk, Elena. (2017). Why Protagoras Gets Paid Anyway: a Practical Solution of the Paradox of Court. Published in ΣΧΟΛΗ 11 (1):63-79 (2017).
Walston, Douglas. (2006). Fundamentals of Critical Argumentation.