منِ عزیزم
ببخشید...
ببخشید که تلاش میکردی به بقیه کمک کنی وقتی که دستای خودت میلرزید..
ببخشید که وقت کافی برای خوب شدن بهت ندادم..
ببخشید که اجازه دادم زخم بقیه رو خوب کنی وقتی که زخم های خودت در حال خون ریزی بود..
ببخشید برای روزایی که لبخند زدن برات ازاردهنده بود ولی خودتو مجبور میکردی بخندی تا کسی نگرانت نشه..
ببخشید که همه ی وقت و انرژیت رو به کسایی دادی که براشون اهمیتی نداشتی..
و ببخشید برای شب هایی که با گریه میخوابیدی و هیچکس نگرانت نشد و نپرسید چرا گریه میکنی..
ببخشید.
ببخشید...
ببخشید که تلاش میکردی به بقیه کمک کنی وقتی که دستای خودت میلرزید..
ببخشید که وقت کافی برای خوب شدن بهت ندادم..
ببخشید که اجازه دادم زخم بقیه رو خوب کنی وقتی که زخم های خودت در حال خون ریزی بود..
ببخشید برای روزایی که لبخند زدن برات ازاردهنده بود ولی خودتو مجبور میکردی بخندی تا کسی نگرانت نشه..
ببخشید که همه ی وقت و انرژیت رو به کسایی دادی که براشون اهمیتی نداشتی..
و ببخشید برای شب هایی که با گریه میخوابیدی و هیچکس نگرانت نشد و نپرسید چرا گریه میکنی..
ببخشید.