Репост из: اندیشه انتقادی
🔶 رقصنده با مرگ...
🔹 رضا کردبچه(دانشجو دکتری جامعه شناسی)
🔸 آلبر کامو در جایی می گوید: "پافشاری در یاس و نا امیدی در مردمان هر سرزمینی منجر با شادیهای دردآوری خواهد شد! رقصنده هایی با مرگ..."
همچنین نوربرت الیاس معتقد بود که در جوامع پیش از صنعتی شدن مرگ امری خودمانی و آشکار بود. بیماری های اپیدمیک، طول عمرهای کوتاه و قحطی آشنای دیرین مردم بود.. مرگ در خانه اتفاق می افتاد جلوی چشم کودکان و عزیزان.. در جوامع صنعتی امروز فکر مرگ سرکوب شده است.. در واقع این سرکوبی زیرمجموعه ای از روند مهار جنبه های خطرساز ابتدایی و حیوانی حیات بشر در جوامع بوده است.. بر این اساس استدلال می کند که محتضران در جامعه ی صنعتی امروزی طرد شدگانی هستند از جامعه در محیط بیمارستان و خانهی سالمندان(به مثابه قرنطینه های دور افتاده)، در حالی که رشته های معنایی بین آنها و دیگران گسسته است، آنها براستی محتضرانی تنها هستند.
🔸از اینرو وقتی جانِ بی جان و دستهای کوتاه تک تک عزیزانی که دربیمارستانهای اینچنینی در کوتاهترین زمان و فاصله با مرگی قرار دارد که با شولای سیاه داس بدست همانند سایهای شوم از رگ گردن به آنها نزدیکتر است؛ شدت گرفتن سرایت اینگونه کمپین های رقص و شادی در قرنطینه های بهداشتی درمانی چه معنا و مفهومی خواهد داشت؟! آیا بنا به تعبیر نوربرت الیاس سرکوب کردن فکر مرگ است یا سخره گیری آن؟ فریب دلبرانه ش و یا به رقص درآوردن مرگ درتانگویی دونفره؟! براستی در کشوری که مرگیدن افراد راحتتر و باور پذیرتر از یک خواب نیمروزی کوتاه گردیده ست، شاید جای تعجب نباشد که خود دلیلی برای دورهم بودن و دورهمی های اینچنینی خواهد بود!
🔸چالش رقص کرونا در قومیت های مختلف شاید پذیرش تمام و کمال بیماریست در ریشه های قومی-آیینی آنها... قبول و رخنه کردن بیماری بر پوست و استخوان... رقص لزگی با کرونا، کوردی با کرونا، بندری با کرونا یا حتی رقص باباکرم با کرونا!! اینگونه تاکتیک های پیش پا افتاده و ابتدایی راه عقلانی برای شکست هیولا کرونا نیست..
این گونه بازی با بمب های به اصطلاح روحیه، بمب های بازی شادی و تماشا در پر ریسک ترین وضعیت ممکن و با لباسهای رقص مخوف آخرالزمانی بیشتر باعث فرافکنی ترس است و فریب که نتایجی بس مخوف تر بدلیل ساده انگاری بیماری خواهد داشت... گریزی ست موقتی از هراسِ نبود راهکارهای عقلانی کنترلی و گمراه کردن حواس اجتماعی جامعه از نقصان ها و ضعف هایی که مردم را یکی یکی به کام مرگ میکشاند، ولی همچنان ما در حال رقص با مرگ جانکاهیم!
🔸فراموش نکنیم که طاعون در قرون وسطی باعث گردیدکه آدمها قبل از آنکه طاعون آنها را از پای درآورد؛ یکدیگر را از لبه تیغ بگذرانند تا عامل انتقال بیماری به یکدیگر نشوند! کاری که حکومت کره شمالی با اعدام یک فرد مبتلا به کرونا وضعیت قرمز قرون وسطایی انسان مدرن را مجددا به صدا درآورد!
🔸با مقایسه ای ساده در نوع جدیت برخورد حکومتها و جامعه پزشکی بطور مثال کشور چین( هرچند با شادی جزئی ناشی از موفقیت مهار موقت کرونا) میتوان عمق فاجعه را در شادیهای کاذب و فراگیر اینچنینی دید! علیرغم زحمات بسیار پزشکان و پرستاران و انجام وظیفه آنها؛ اما اینگونه رفتارهای سهل انگارانه متداول در جامعه را میتوان به سادگی از تعلل و عدم کنترلهای ابتدایی لازم در ورود این بیماری توسط مسئولین ناآگاه بالا دستی تا همین ساده انگاری های پزشکان و پرستاران آگاه پایین دستی ردیابی و مشاهده نمود و بر آن افسوس خورد و به انتظار پیوستن دیگر نهادهای اجتماعی و ارگانها و منجمله خانواده ها به چالش "رقص با کرونا" باشیم که به رقصنده هایی با مرگ در کنار بیمارانشان بدل می گردند!
#یادداشتها
@critical_thought
🔹 رضا کردبچه(دانشجو دکتری جامعه شناسی)
🔸 آلبر کامو در جایی می گوید: "پافشاری در یاس و نا امیدی در مردمان هر سرزمینی منجر با شادیهای دردآوری خواهد شد! رقصنده هایی با مرگ..."
همچنین نوربرت الیاس معتقد بود که در جوامع پیش از صنعتی شدن مرگ امری خودمانی و آشکار بود. بیماری های اپیدمیک، طول عمرهای کوتاه و قحطی آشنای دیرین مردم بود.. مرگ در خانه اتفاق می افتاد جلوی چشم کودکان و عزیزان.. در جوامع صنعتی امروز فکر مرگ سرکوب شده است.. در واقع این سرکوبی زیرمجموعه ای از روند مهار جنبه های خطرساز ابتدایی و حیوانی حیات بشر در جوامع بوده است.. بر این اساس استدلال می کند که محتضران در جامعه ی صنعتی امروزی طرد شدگانی هستند از جامعه در محیط بیمارستان و خانهی سالمندان(به مثابه قرنطینه های دور افتاده)، در حالی که رشته های معنایی بین آنها و دیگران گسسته است، آنها براستی محتضرانی تنها هستند.
🔸از اینرو وقتی جانِ بی جان و دستهای کوتاه تک تک عزیزانی که دربیمارستانهای اینچنینی در کوتاهترین زمان و فاصله با مرگی قرار دارد که با شولای سیاه داس بدست همانند سایهای شوم از رگ گردن به آنها نزدیکتر است؛ شدت گرفتن سرایت اینگونه کمپین های رقص و شادی در قرنطینه های بهداشتی درمانی چه معنا و مفهومی خواهد داشت؟! آیا بنا به تعبیر نوربرت الیاس سرکوب کردن فکر مرگ است یا سخره گیری آن؟ فریب دلبرانه ش و یا به رقص درآوردن مرگ درتانگویی دونفره؟! براستی در کشوری که مرگیدن افراد راحتتر و باور پذیرتر از یک خواب نیمروزی کوتاه گردیده ست، شاید جای تعجب نباشد که خود دلیلی برای دورهم بودن و دورهمی های اینچنینی خواهد بود!
🔸چالش رقص کرونا در قومیت های مختلف شاید پذیرش تمام و کمال بیماریست در ریشه های قومی-آیینی آنها... قبول و رخنه کردن بیماری بر پوست و استخوان... رقص لزگی با کرونا، کوردی با کرونا، بندری با کرونا یا حتی رقص باباکرم با کرونا!! اینگونه تاکتیک های پیش پا افتاده و ابتدایی راه عقلانی برای شکست هیولا کرونا نیست..
این گونه بازی با بمب های به اصطلاح روحیه، بمب های بازی شادی و تماشا در پر ریسک ترین وضعیت ممکن و با لباسهای رقص مخوف آخرالزمانی بیشتر باعث فرافکنی ترس است و فریب که نتایجی بس مخوف تر بدلیل ساده انگاری بیماری خواهد داشت... گریزی ست موقتی از هراسِ نبود راهکارهای عقلانی کنترلی و گمراه کردن حواس اجتماعی جامعه از نقصان ها و ضعف هایی که مردم را یکی یکی به کام مرگ میکشاند، ولی همچنان ما در حال رقص با مرگ جانکاهیم!
🔸فراموش نکنیم که طاعون در قرون وسطی باعث گردیدکه آدمها قبل از آنکه طاعون آنها را از پای درآورد؛ یکدیگر را از لبه تیغ بگذرانند تا عامل انتقال بیماری به یکدیگر نشوند! کاری که حکومت کره شمالی با اعدام یک فرد مبتلا به کرونا وضعیت قرمز قرون وسطایی انسان مدرن را مجددا به صدا درآورد!
🔸با مقایسه ای ساده در نوع جدیت برخورد حکومتها و جامعه پزشکی بطور مثال کشور چین( هرچند با شادی جزئی ناشی از موفقیت مهار موقت کرونا) میتوان عمق فاجعه را در شادیهای کاذب و فراگیر اینچنینی دید! علیرغم زحمات بسیار پزشکان و پرستاران و انجام وظیفه آنها؛ اما اینگونه رفتارهای سهل انگارانه متداول در جامعه را میتوان به سادگی از تعلل و عدم کنترلهای ابتدایی لازم در ورود این بیماری توسط مسئولین ناآگاه بالا دستی تا همین ساده انگاری های پزشکان و پرستاران آگاه پایین دستی ردیابی و مشاهده نمود و بر آن افسوس خورد و به انتظار پیوستن دیگر نهادهای اجتماعی و ارگانها و منجمله خانواده ها به چالش "رقص با کرونا" باشیم که به رقصنده هایی با مرگ در کنار بیمارانشان بدل می گردند!
#یادداشتها
@critical_thought