Репост из: بهترین رمانا
با باز شدن چشمهام نوید رو جلو روم #دیدم. ترسیده #کمرم رو به صندلی فشار دادم. #تجاوز تنها کلمهای بود که تو #مغزم رژه میرفت.
-#نترس کاریت ندارم. فقط #میخوام #مال#خودم #شی.
به سمتم حجوم آورد و با صندلی به پایین سقوط کردیم. #لبش رو رو لبم گذاشت. #حرفهای میبوسید مشخص بود که با #مارال بارها #رابطه داشته
با کاری که #کرد نفسم #رفت و جیغ #بلندی سر دادم...
https://t.me/joinchat/AAAAAE2DKt0ox0VZFqEB8w
-#نترس کاریت ندارم. فقط #میخوام #مال#خودم #شی.
به سمتم حجوم آورد و با صندلی به پایین سقوط کردیم. #لبش رو رو لبم گذاشت. #حرفهای میبوسید مشخص بود که با #مارال بارها #رابطه داشته
با کاری که #کرد نفسم #رفت و جیغ #بلندی سر دادم...
https://t.me/joinchat/AAAAAE2DKt0ox0VZFqEB8w