تیغ برداشت تا صفا بدهد
صورتم را که گرد غربت داشت
تیغ لغزید و مرد حمامی
گل سرخی به گونه هایم کاشت
*
در میان بخارها می شد
از لب زخمی انار نوشت
یا که آرام رفت و بر دیوار
شعر سرخی به یادگار نوشت
*
آن طرف در میان کاشی ها
شاه با چشم های تلخ اسیر
این طرف در میان آینه ها
سایه ی زخمی امیر کبیر ...
با چشم های بادام تلخت ....( شاملو)
اینم از گرمابه سعی کردم تا حدالمکان ایرانی ولی در عین حال جدید باشه.
بسی از دید خودم بهترین کارم تا الان بوده.
و خوب خروس سیاهه اسمش ویلسونه (فهمیدید رفرنس به کیه؟)
و موجود سیاه هم
کراپشن اوسی
کراپتد بوی عزیز هست.
سعی کردن تا حد المکان چشم نواز باشه نتیجه❤️