تیپیکال مامانم:
من از درد کیست نمیتونم صاف وایستم و از گریه نفسم بالا نمیاد*
مامانم در حال حرف زدن با فامیل: آره بابا خوبه، فقط یکم درد داشت دیگه اومدیم یه مسکن بزنن بهش.
منی که الان یکم سرگیجه و گلو درد داشتم و درکل خوب بودم*
مامانم دوباره: آره بچم داشت خفه میشد نفسش بالا نمیومد... آره حالش خیلیییی بد بود دیگه آوردیمش دکتر.
من:
من از درد کیست نمیتونم صاف وایستم و از گریه نفسم بالا نمیاد*
مامانم در حال حرف زدن با فامیل: آره بابا خوبه، فقط یکم درد داشت دیگه اومدیم یه مسکن بزنن بهش.
منی که الان یکم سرگیجه و گلو درد داشتم و درکل خوب بودم*
مامانم دوباره: آره بچم داشت خفه میشد نفسش بالا نمیومد... آره حالش خیلیییی بد بود دیگه آوردیمش دکتر.
من: