نخستین نشستِ دور دوم انجمن علمی سینما، با عنوان «خلاقیت؛ به سوی سینمایی دیگر» و با حضور محمدرضا اصلانی، دوشنبه، ۱۹ آذر ۹۷، در سالن سینمای دانشگاه سوره برگزار شد؛ که با استقبال خوب دانشجویان همراه بود. در این نشست، اصلانی مقدمهای را برای حرکت به سوی سینمای خلاق ارائه داد؛ و سخن خود را از ضرورتِ خلاقیت آغاز کرد، و آن را به طور کلی به هنر، به ویژه، به «سینمایی دیگر» بسط داد.
در زیر بخشهایی از صحبت محمدرضا اصلانی را میخوانیم:
ارائهی یک آلترناتیو، با ارائهی پیشنهادی دیگر، متفاوت است.
آلترناتیو واژهای مربوط به گفتمان قدرت است، دربارهی تصاحب و گرفتن است؛ و قتل. برای همین ما از این واژه استفاده نمیکنیم؛ زیرا نمیخواهیم جایگزین چیزی بیارزش شویم و با این کار خود را تا حد آن پایین بیاوریم. ما به دنبال ارائهی پیشنهادی تازه هستیم؛ یعنی «خلاقیت».
ضرورت وجود خلاقیت را میتوان در دو زمینه روشن کرد:
۱) اساطیری: ما میتوانیم تمام صفات سلبی و ثبوتیهی خداوند را به ترتیب، به او بدهیم و از او بگیریم. اما او همچنان خدا خواهد ماند؛ مگر آن که صفت خالق بودن را از او سلب کنیم. به این ترتیب، تنها دلیل جانشین بودنِ انسان برای خدا، خلاقیت اوست. پس انسانی که خلاق نیست، انسان نیست.
۲) تاریخ: آنچه که تاریخ را پیش میبرد، آفرینش به دست انسان، و تغییر جهان است. ایران ۴۰۰ سال است که در تاریخ وجود ندارد؛ زیرا هیچ پیشنهاد خلاقهای را به جهان عرضه نکرده است.
سینمای ایران نیز، با وجود نزدیک به ۱۲۰ سال قدمت، جایگاهی در کتابهای تاریخ سینما ندارد. زیرا آنچه اغلب تولید شده، تولیداتِ «صنعت فرهنگ»، و فیلمهای خوبمان هم، تقلیدی خوب از سینمای دیگران است. درحالی که فیلمی تازه، اما بد، بهتر است از فیلمهای خوبِ تکراری و خالی از هر پیشنهادی. باید در پی پیشنهادِ «سینمایی دیگر»، متناسب با تاریخ و جغرافیای خویش، اما نه به معنای سنتی آن، بود. بنابراین این پیشنهاد خلاف آنچه که از هنرِ ناب و پیشرو تصور میشود، عمیقا سیاسیست؛ و چیزی جدای واقعیت و نامرتبط به آن نیست؛ بلکه واقعیت را یک قدم به جلو میبرد.
به قول ابوسعید ابوالخیر:
«خدا بیامرزد هر کسی را که یک قدم بیاید جلو.»
در زیر بخشهایی از صحبت محمدرضا اصلانی را میخوانیم:
ارائهی یک آلترناتیو، با ارائهی پیشنهادی دیگر، متفاوت است.
آلترناتیو واژهای مربوط به گفتمان قدرت است، دربارهی تصاحب و گرفتن است؛ و قتل. برای همین ما از این واژه استفاده نمیکنیم؛ زیرا نمیخواهیم جایگزین چیزی بیارزش شویم و با این کار خود را تا حد آن پایین بیاوریم. ما به دنبال ارائهی پیشنهادی تازه هستیم؛ یعنی «خلاقیت».
ضرورت وجود خلاقیت را میتوان در دو زمینه روشن کرد:
۱) اساطیری: ما میتوانیم تمام صفات سلبی و ثبوتیهی خداوند را به ترتیب، به او بدهیم و از او بگیریم. اما او همچنان خدا خواهد ماند؛ مگر آن که صفت خالق بودن را از او سلب کنیم. به این ترتیب، تنها دلیل جانشین بودنِ انسان برای خدا، خلاقیت اوست. پس انسانی که خلاق نیست، انسان نیست.
۲) تاریخ: آنچه که تاریخ را پیش میبرد، آفرینش به دست انسان، و تغییر جهان است. ایران ۴۰۰ سال است که در تاریخ وجود ندارد؛ زیرا هیچ پیشنهاد خلاقهای را به جهان عرضه نکرده است.
سینمای ایران نیز، با وجود نزدیک به ۱۲۰ سال قدمت، جایگاهی در کتابهای تاریخ سینما ندارد. زیرا آنچه اغلب تولید شده، تولیداتِ «صنعت فرهنگ»، و فیلمهای خوبمان هم، تقلیدی خوب از سینمای دیگران است. درحالی که فیلمی تازه، اما بد، بهتر است از فیلمهای خوبِ تکراری و خالی از هر پیشنهادی. باید در پی پیشنهادِ «سینمایی دیگر»، متناسب با تاریخ و جغرافیای خویش، اما نه به معنای سنتی آن، بود. بنابراین این پیشنهاد خلاف آنچه که از هنرِ ناب و پیشرو تصور میشود، عمیقا سیاسیست؛ و چیزی جدای واقعیت و نامرتبط به آن نیست؛ بلکه واقعیت را یک قدم به جلو میبرد.
به قول ابوسعید ابوالخیر:
«خدا بیامرزد هر کسی را که یک قدم بیاید جلو.»