Bnr

ماااااماااااان😫😫😫
-چیع😐
بیا این رمانو بخون😭😭
-ای بابا تو هم با این رمانت
نه مامان این یکی فرق داره بیا ببین شوهر حنا باهاش چیکار میکنه😭
-بده ببینم🤔
.
.
.
.
-واااای 😭😫آیدی این چنلو بده منم بخونم رمانشو
چی شد پس رمانای من بد بود😐
-آیدی رو بده حرف نزن🤨
——————————————
💔ویرانه ای ساخته از هوس💔
به قلم:مهدیه
پایان خوش😉
حنا عاشق پسری به اسم آرش میشه..
و باهاش ازدواج میکنه...
اما درست وقتی داره مادر میشه ..میفهمه که کار های آرش از اول
نقشه بوده و از روی عشق نبود بلکه برای رسیدن به هدف خودش و معشوقش بوده...هضم این قضیه برای حنا خیلی سخته برای همین همراه با پسری که تو شکمشه خودکشی میکنه💔
اما سوال اینجاست 🤔🤦‍♀️
حنا زنده میمونه یا میمیره؟
چه اتفاقی برای آرش میوفته؟؟
فرشته نجات این داستان کیه؟؟
حنا بچش چی میشه؟؟
معشوقه آرش سر از کجا در میاره؟؟
.
.
جواب تمام این سوال ها در این کانال هست😉😉
فقط کافیه جویین بدی🙏❤️
((کسی با خوندن یک پارت لف نمیده))😍
عاشقتونیم😘😘😘😘😘
T.me/Romatextchnl

رمان داریم چ رمانی 😍😍😍
💔ویرانه ای ساخته از هوس💔
به قلم:مهدیه
عضو انجمن فرهنگی رقص قلم😉
پایان خوش❤️
#پارت......
((علی))
همه جا پر از مه بود نمیتونستم جلوی پام رو ببینم ...
از دور سایه ی یه نفر رو دیدم ..جلوتر رفتم زن بود
دقیق تر نگا کردم ...لبه ی پرتگاه ایستاده بود...
*خانوم...بیایید عقب خطرناکه ،خواهش میکنم بیایید عقب
برگشت و تو چشمام خیره شد....خدای من درست میبینم
*حنا.......خودتی؟؟
-اره ...خودمم
صداشو به سختی میشنیدم بره همین رفتم جلو
*بیا کنار چرا اونجا وایستادی؟؟خطر داره...بیا عقب
-علی.....
صداش با بغض همراه بود..
*جان علی ...
-علی خیلی دیر اومدی ....
*چی داری میگی تو بیا عقب
-دیگع همه چی تموم شد....خیلی دیر اومدی (سقوط)
*حناااااااااااا
ادامه دارد😉😉
((به اطلاعتون برسونم که رمان هنوز داره توی دفتر نوشته میشه))
شمس باشید❤️❤️
هیچ کس با خوندن پارت اول لفت نمیده:)
T.me/Romatextchnl