پنج نقد شایع از آنارشیسم
قسمت دوم
۴. آنارشیسم نامنسجم است:
این نقد میگوید که نظریه سیاسی که ساختارهای سیاسی را لغو می کند، معنی ندارد. این ایراد زمانی مطرح می شود که آنارشیسم در هر موردی و به تمام معنا به عنوان نقدی از اقتدار وارد گود می شود. اگر آنارشیستها وجود هر نوع arché را انکار میکنند، این ادعا متناقض است زیرا نظریه حاکمی خواهیم داشت که میگوید هیچ نظریه حاکمی وجود ندارد. این نوع نقد به نقدهای معمول به نسبی گرایی و نیهیلیسم شبیه است. شبیه به این موضوع، اعتراض ملموستر و پیش پا افتاده تری است که معتقد است هیچ جنبش آنارشیستی یا کنش جمعی نمیتواند وجود داشته باشد، زیرا آنارشیسم به صورت بنیادین با ایده یک جنبش یا جمع مخالف است (از آنجایی که در آنارشیسم، هیچ حاکم یا مجموعهای از قوانین نمیتواند وجود داشته باشد).
۵. آنارشیسم فلسفی "ابتر" (بی اثر) است:
یک ایراد به آنارشیسم فلسفی این است که صرفاً تئوری است و در آن باقی می ماند. بسیاری از آنارشیستهای سیاسی برای گفتمان های انتزاعی و نظری که در کنش و انجام عمل مستقیم نیستند، هیچ صبری ندارند. یک نگرانی در مورد آنارشیسم فلسفی در عمل نکردن و در عدم پذیرش مسئولیت اعمالی است که از افکارش ناشی می شود. درکل آنارشیسم فلسفی یک سرگرمی بورژوایی باقی می ماند که در واقع در خدمت وضعیت و سیستم موجود است. بنابراین، وقتی آنارشیستهای فلسفی نسبت به پرسشهای مشخصی که توسط آنارشیسم و منتقدان آن مطرح میشود، بیتعهد میمانند – اینکه آیا سیستم آنارشیسم پایدار است، آیا باید از قانون اطاعت کنند، آیا باید رأی بدهند، و غیره – تمایل دارند از منافع مدافعان وضعیت موجود حمایت کنند.
قسمت دوم
۴. آنارشیسم نامنسجم است:
این نقد میگوید که نظریه سیاسی که ساختارهای سیاسی را لغو می کند، معنی ندارد. این ایراد زمانی مطرح می شود که آنارشیسم در هر موردی و به تمام معنا به عنوان نقدی از اقتدار وارد گود می شود. اگر آنارشیستها وجود هر نوع arché را انکار میکنند، این ادعا متناقض است زیرا نظریه حاکمی خواهیم داشت که میگوید هیچ نظریه حاکمی وجود ندارد. این نوع نقد به نقدهای معمول به نسبی گرایی و نیهیلیسم شبیه است. شبیه به این موضوع، اعتراض ملموستر و پیش پا افتاده تری است که معتقد است هیچ جنبش آنارشیستی یا کنش جمعی نمیتواند وجود داشته باشد، زیرا آنارشیسم به صورت بنیادین با ایده یک جنبش یا جمع مخالف است (از آنجایی که در آنارشیسم، هیچ حاکم یا مجموعهای از قوانین نمیتواند وجود داشته باشد).
۵. آنارشیسم فلسفی "ابتر" (بی اثر) است:
یک ایراد به آنارشیسم فلسفی این است که صرفاً تئوری است و در آن باقی می ماند. بسیاری از آنارشیستهای سیاسی برای گفتمان های انتزاعی و نظری که در کنش و انجام عمل مستقیم نیستند، هیچ صبری ندارند. یک نگرانی در مورد آنارشیسم فلسفی در عمل نکردن و در عدم پذیرش مسئولیت اعمالی است که از افکارش ناشی می شود. درکل آنارشیسم فلسفی یک سرگرمی بورژوایی باقی می ماند که در واقع در خدمت وضعیت و سیستم موجود است. بنابراین، وقتی آنارشیستهای فلسفی نسبت به پرسشهای مشخصی که توسط آنارشیسم و منتقدان آن مطرح میشود، بیتعهد میمانند – اینکه آیا سیستم آنارشیسم پایدار است، آیا باید از قانون اطاعت کنند، آیا باید رأی بدهند، و غیره – تمایل دارند از منافع مدافعان وضعیت موجود حمایت کنند.