کار هر شبش شده بود؛
نوازش خطوط میان چشم هایش، برای باز کردن گره اخم هایش در خواب....
و نوازش او بود که کابوس های شبانه اش،
تبدیل به لبخندی روی صورتش در حال خواب می شد.
نوازش خطوط میان چشم هایش، برای باز کردن گره اخم هایش در خواب....
و نوازش او بود که کابوس های شبانه اش،
تبدیل به لبخندی روی صورتش در حال خواب می شد.