ترجمه ترانه Watain - they Rode on
بیرون از تاریکی , درون روشنایی
در سپیده دم تولد زمین
تازه متولد شده ای مسن تر از زمان
درک شده در اعماق زمین
در میان شکافی عجیب که آب از آن پدیدار میشود
آنها جهان را برانداز میکنند
هنوز در اعماق قلبشان آنها میدانند
که این واقعا خانه ی آنها نیست
بنابرین آنها میراندند
بله آنها میراندند
جاده های پنهان , در میان سرزمینهای لم یزرع
جایی که نه انسان و نه جانور پا نگذاشته بود
از جایی که آتش آنها گرما میداد
مثل نور در میان تاریکی
ماه تلخ در بالای سر آنها پلک میزد
شب تنهایی آن را روشن کرد توسط تابش خودش
از ارتفاعاتی در آسمانی شوم رنگ
جایی که ابرها به آرامی حرکت میکنند
بنابرین آنها میراندند
بله آنها میراندند
آنها با چشمانی بسته میراندند
بدون در نظر گرفتن غرور زمین
اما با چشمانی باز آنها در شب گام بر میداشتند
و بر اسرارش میکوبیدند
آنها بر روی تقاطع دو جاده نشستند
هیچکدام نمیتوانست مسیر را تغییر دهد
ثروت به آنها پیشنهاد داده شده بود
همچنان بی تفاوت و بدون پشیمانی
بنابرین آنها میراندند
بله آنها میراندند
و هر آواره ای که از مسیر آنها میگذرد
حس میکند که چگونه قلبش سرد میشود
هنوز شگفتی در چهره ی روحانی آنان هست
خیلی زیبا ،سرد و قدیمی
بعضی ها میگن صدای آواز خواندن آنان را شنیده اند
به زبان عجیب مالیخولیایی
از خدایان،از شب،از پیروزی
از مرگ ، از خاطرات
بنابرین آنها میراندند
بله آنها میراندند
با نور خداحافظی کن
بپا ای گرگ و میش , بیا ای شب تیره
با نور خداحافظی کن
بپا ای گرگ و میش , بیا ای شب تیره
آیا میتونی مثل آنها برانی؟
میتونی به راهنمایی آنها بپیوندی؟
میتونی بگذاری که برن؟
به سمت تاریکی؟
آیا توان رفتن خواهی داشت؟
از حیله های درست و غلط؟
و اگر خواستند که بمیرند
آیا به مسیرت ادامه خواهی داد؟
#Black_Metal
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@Aaphroditemusic ┗━━━🔹🦋🔹━━━┛