ابواب لامکان...


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


ابواب لامکان باز گشته و دیار جانان از دم عاشقان زینت یافته و جمیع از این شهر روحانی محروم مانده‌اند الّا قلیلی ........

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


کنسرت یانی در میدان آزادی

فکر کن

🦋🌈💥⭐️


💥می‌نویسم تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنممن 💥

می‌نویسم
تا اشیاء را منفجر کنم
"نوشتن انفجار است"

می‌نویسم تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنم
و شعر را به پیروزی برسانم..
می‌نویسم تا خوشه‌های گندم بخوانند تا درختان بخوانند
می‌نویسم تا گل سرخ بخواند تا ستاره تا پرنده، گربه، ماهی، صدف مرا بفهمد.

می‌نویسم تا دنیا را از دندان‌های هلاکو
از حکومت نظامیان، از دیوانگی اوباشان رهایی بخشم

می‌نویسم تا زنان را از سلول‌های ستم از شهرهایی مرده
از ایالت‌های بردگی، از روزهای پرکسالت سرد و تکراری برهانم

می‌نویسم تا واژه‌ها را از تفتیش از بوکشیدن سگ‌ها
از تیغ سانسور برهانم

می‌نویسم تا زنی را که دوست دارم
از شهر بی‌شعر، شهر بی‌عشق
شهر اندوه و افسردگی رها کنم

📝 نزار_قبانی | شاعر سوریه

🌸🌱🌼🪴❤️🌝


Репост из: فرامتنی
🐬@faramatni

۱۵ فیلمی که فکر شما را حسابی مشغول خواهند کرد: 

- آغازگر Primer
- یادداشت Memento
- پی Pi
- جان مالکویچ بودن Being John Malkovich
- جاده مالهالند Mulholland Drive
- ۱۲ میمون ۱۲Monkeys
- ادیسه فضایی A Space Odyssey
- بارتون فینک Barton Fink
- استاد The Master
- قوی سیاه Black Swan
- عجیب‌تر از داستان Stranger than Fiction
- درخشش ابدی یک ذهن پاک
Eternal Sunshine of the Spotless Mind
- چشمه اکران The Fountain
- جزیره شاتر Shutter Island
- فراماشین Ex Machina


#معرفی_فیلم

🐬@faramatni


☀️ خورشید پشت ماست ☀️






💥 ما ناگزیر به فهمیدنیم یا به تکرار! 💥

هزار سال است که قصه ها همچنان بر سرمان می آید. هزار سال است که از کابوسی به کابوسی دیگر زندگی می کنیم، زیرا قصه ها را نخوانده ایم، زیرا رمزها را نگشوده ایم.
ما ناگزیر به فهمیدنیم یا به تکرار! 🐣

اسطوره ها، رویاهای جمعی یک ملتند؛ خواب هایی که مردمان یک سرزمین با هم می بینند یا کابوسی است که قرن های قرن، بلکه هزاره ها در شب ها و در روزهای مردمی تکرار می شود تا معنایش را بفهمند.

جمشید چگونه بر تخت نشست؟ چه کرد که فرّه از او رفت؟ مردم چرا ضحاک اژدهاوش را بر مسند نشاندند؟
او چرا از دشت سواران نیزه گذار آمده بود؟
ارنواز و شهرناز گروگان چه چیز بودند؟
ابلیس چرا بر شانه های ضحاک بوسه زد؟ آن دو مار چرا بر شانه اش روییدند؟ چرا غذای ماران مغز جوانان بود؟ فریدون که بود؟ آبتین چه شد؟ کاوه چه کرد؟ گرز گاو نشان و درفش کاویان از کجا آمدند؟
این همه ماجرا چرا اتفاق افتاد و قصه سرانجام چه شد؟ 🪴🌿👀🌱 عرفان نظرآهاری


دیگر گذشته است که سیاستمداران، فقط سیاستمدار باشند.
دیگر هیچ‌کس از شما توقع تغییر یافتن و اصلاح شدن هم ندارد.
جبر زمانه شما را با خود خواهد بُرد، و این جبرِ زمانه است که نخواهد گذاشت شما، حتی هر لحظه، به خوبیِ لحظه یِ پیشین خود باشید.
جبر زمانه شما را فرو می‌بَرَد، خراب می‌کند و خراب‌تر از آنچه که هستید_آقا!

بکشید و بسوزید و عذاب بدهید و هیچ کوتاه نیایید، که شرطِ چند لحظه بیشتر ماندن شما، بیشتر ستم کردنِ شماست. 💥🌝🐣🌼

آتش بدون دود /نادر ابراهیمی


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


Репост из: دوستان متفکر
🔰 من بر شما جور دیگری حکومت خواهم کرد، اگر زنده بمانم.
🖋 غلامرضا امامی

ناصرالدین شاه نخستین شاه ایرانی است که به اروپا سفر کرد. نخستین سفرش به سال ۱۲۹۰ هجری قمری به اصرار میرزا حسین‌خان سپهسالار اعظم (صدراعظم وقت) بود که پنج ماه و ۹ روز طول کشید. به سال ۱۲۹۵ دومین سفرش را انجام داد... این سفر چهار ماه و ۹ روز طول کشید و سومین سفرش به خاطر عزیزالسلطان (ملیجک سوم) ترتیب داده شد؛ به مدت شش ماه و دوازده روز...

او خاطرات دو سفر اول را خودش نوشته، اما خاطرات سفر سوم به تقریر اوست و تحریر دختر خوش خطش فخرالدوله و کاتبانی ملازم رکاب همچون غلامحسین‌خان، ناصرالملک و ابوالحسن خان فخرالملک.

مشاهده کشورهای اروپایی او را بر آن داشت که به عکاسی روی آورد، دوربین عکاسی به ایران آورد، سیستم پستی نوین را پی افکند، حمل و نقل قطار را پی بریزد، نیروی دریایی تشکیل دهد، چراغ برق و گاز را به ایران آورد، قزاقخانه تشکیل دهد، به سبک رایج داستان‌های قرن نوزدهم اروپا داستانی برای کودکان بنویسد و... (داستان «حکایت پیر و جوان» او به سال ۱۲۸۹ نگاشته شد.)

او دریافته بود که ایرانیان را سودایی نو در سر است و نسیم آزادی در راه. به ابوالقاسم‌خان ناصرالملک فرمان داد تا به ترجمه و نگارش قانون اقدام کند. فرمان داد که مجلس مشورت‌خانه یا مجلس مشورت تاسیس شود که در این مجلس ۲۵ تن از رجال دیوانی گردهم آمدند که طرحی نو برای اداره کشور پی بریزند. به عهد او «گفتار در روش دکارت» به فارسی برگردانده شد. انتشار روزنامه‌ها رونق گرفت اما ذکاءالملک فروغی به جرم نوشتن مقاله‌ای در روزنامه «قانون» مورد پیگرد قرار گرفت. حاج سیاح محلاتی و میرزا جعفر حکیم الهی به سبب آزادگی به بند افتادند. میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله را به جرم نوشتن کتابی به محبس قزوین افکندند و کتابی را که نگاشته بود بر سرش کوفتند. دستور توقیف روزنامه دولتی «وطن» را صادر کرد، چرا که در سرمقاله نخستین شماره این روزنامه فرانسوی زبان از قانون و آزادی و برابری سخن به میان آمده بود.

به فرمان او به سال ۱۸۶۳ میلادی نخستین اداره سانسور مطبوعات در ایران تاسیس شد. این اداره وظیفه داشت که تمام روزنامه‌ها و کتاب‌ها را پیش از چاپ بررسی کند و مانع از ورود روزنامه‌های فارسی زبان خارج از ایران شود که دم از قانون و آزادی می‌زدند.

مردی که سفر‌ها کرده بود، می‌گفت نوکرهای من و مردم این مملکت نباید جز از ایران و عوالم خودشان از جایی خبر داشته باشند و اگر اسم پاریس و بروکسل نزد آن‌ها برده شود، ندانند این‌ها خوردنی است یا نوشیدنی.

مردی که دانشگاه‌های اروپایی را از نزدیک دیده بود در پاسخ نامه گروهی از جوانان که اجازه تاسیس دانشگاه را از محضر ملوکانه کرده بودند، چنین نوشت: «جوانان معقول بسیار بسیار غلط کرده‌اند که ایجاد دانشگاه می‌خواهند بکنند... اگر همچو کاری بکنند پدرشان را آتش خواهم زد، حتی نویسنده این کاغذ در اداره پلیس باید مشخص شده و تنبیه سخت شود که من‌بعد از این فضولی‌ها نکند.»

شاهی که فرمان قتل امیرکبیر را صادر کرد دل خوش داشت که مورخ درباری «ناسخ التواریخ» بنویسد امیرکبیر به تب و بیماری در کاشان درگذشت!!!

وی در نیافت مشکل مردم ایران دوربین عکاسی و چراغ گاز و قطار نیست.

آن روستازاده فراهانی نیک دریافته بود که استبداد سرطانی است که جامعه را به نابودی می‌کشاند.

سفر‌ها برای او درسی نداشت، خیزش مردم در جنبش تنباکو او را به هوش نیاورد. شاید صفیر گلوله میرزا رضای کرمانی او را از خواب پراند. آخرین کلامی که در بستر مرگ گفت این بود: «من بر شما جور دیگری حکومت خواهم کرد، اگر زنده بمانم.» اما دیگر دیر شده بود...

از هفته‌نامه «نگاه پنجشنبه» به نقل از تاریخ ایرانی
@DostaneMotafakker
@Socionet


بسیار خوشبخت و خوشحال و مسرورم که خدای من خدای:
عشق مهر محبت صلح درونی و بیرونی است
خدای اعتدال و هماهنگی و‌مشورت
خدای امید و اطمینان
خدای دانایی و خرد و نور
و درنهایت خدای خیر عمومی..

🦋❤️💥🌈⭐️☀️


پول و قدرت

نحوه مواجهه با این دو (پول و قدرت ) غول این مرحله هست برای تمامی انسانها و جوامع برای رد کردن و عبور از این مرحله

بدون انقلاب در این مواجهه آسایش و خیر عمومی اگر نگوییم محال، بسیار مشکل هست😊

😇🤓👀🐣🦋🐌




اگر بین این سختی‌ها و مشکلات فرصت شد، می‌روم یقه‌ی دنیا را می‌گیرم که آااای دنیای بی‌ انصاف! تو یک عالمه حالِ خوب، به مردم سرزمین من بدهکاری...
اگر بین این سختی‌ها و مشکلات فرصت شد، می‌روم یقه‌ی غصه‌ها را می‌گیرم و می‌پرسم از جان مردم این سرزمین چه می‌خواستید؟
اگر فرصت شد، کمپین‌های زنجیره‌ایِ حالِ خوب می‌زنم توی تمام شهرها تا آدم‌های غمگین، هر روز کمتر شوند.
اگر فرصت شد، درخت می‌کارم، همه جا، بین تمام جاده‌ها، روی تمام بام‌ها و زمین را آن‌قدر از رنگ‌های آبی و سبز، پر می‌کنم که سیاهی‌ها در خلوتشان بمیرند...
اگر فرصت شد، با تمام صاحبانِ قدرت جهان حرف می‌زنم و کاری می‌کنم که باهم در صلح باشند و نه هیچ سربازی ناگزیر به کشتن باشد و نه هیچ انسان بی‌گناهی ناگزیر به مردن!
اگر فرصت شد، پیچک فقر و بی‌عدالتی را از ریشه می‌خشکانم، گاندی می‌شوم و درس انسانیت می‌دهم، مادرترزا می‌شوم و درس مهربانی...
اگر بین اینهمه سختی و مشکلات فرصت شد، می‌شوم همان جادوگری که چوب جادویی‌اش را تکان داد و جهان را از حصار تاریک ناامیدی و درد، بیرون کشید...

نرگس_صرافیان_طوفان


بزرگترین گنجینه ما ( البته هر کشوری مردمان و انسانها هستند)

انسانهایی که روی زمین راه میروند هستند که اهمیت دارند نه منابع و ذخائر احتمالی زیر زمین

🌝بدون تردید ایران آینده درخشانی دارد🌞


کرامول می‌گفت:
نُه دهم مردم از من متنفرند.
اما چه باک، چون فقط آن یک دهمِ باقی مانده مسلح‌اند.


مکتب دیکتاتورها
اینیاتسیو سیلونه


صحبت حُکّام ظلمتِ شب یلداست
نور ز خورشید جو، بو که برآید 💥🪴🌝🌼🌞


هیچ نتیجه تقابل خودتان را با الزامات جهان نوین سنجیده اید؟ مردودید. با هیچ شهریوری هم پاک و مطهر نمی شوید! کاروان تمدن و توسعه با سرعت و قدرت در حال عبور است. چرا مثل بچه های شر و شرور کنار ریل ایستاده و به سوی ترن توسعه، سنگ پرتاب می کنید؟ کدام قطار را، کدام ریل را بخاطر پرتاب سنگِ آدم ابلهی، تعطیل کرده اند؟
گذشته را و گذشتگان خود را یاد کنید. هیچ شنیده اید که گفته اند؛
هر که ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
ماشاا.. اکبری


شک ندارم که در دوران برده‌داری نیز ......... می‌زیسته‌ که استدلال کرده‌اند؛«حالا گیرم که یک ارباب سنگدل برده‌اش را تنبیه، شکنجه و یا کشته باشد آیا این استثناء دلیل می‌شود ما اصل برده‌داری را که بنیان اقتصاد کشورمان بر آن استوار بوده زیر سئوال ببریم و خواهان لغو نظام برده‌داری شویم؟!»
توجیه کردن، قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد...😇☺️


Репост из: برشید(میوه خورشید)
تصاویر بسیار ساده‌ای که تفاوت "نابرابری، برابری، عدالت و دسترسی به ابزارها و فرصت‌ها" را توضیح می‌دهد. این مجموعه تصاویر بعد انتشار در توییتر غوغا کرد و بیش از ۱ میلیون لایک گرفت و بیش از ۵۰۰ هزار بار ری‌توییت شد. واقعا که ارزش یک تصویر از هزاران کلمه بیشتر است!


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🌝 چند وقت دیگر؟ نه زیاد 🌝

چرا که انچه کاشتید درو خواهید کرد........😇💥🪴🌞

Показано 20 последних публикаций.

646

подписчиков
Статистика канала