كسيكه در زمان پيامبر (ص) مانند ايشان به حج يا عمره نيت كرده است
783 عَنْ أَبِي مُوسَى (رض) قَالَ: بَعَثَنِي النَّبِيُّ (ص) إِلَى قَوْمٍ بِالْيَمَنِ، فَجِئْتُ وَهُوَ بِالْبَطْحَاءِ، فَقَالَ: «بِمَا أَهْلَلْتَ»؟ قُلْتُ: أَهْلَلْتُ كَإِهْلالِ النَّبِيِّ (ص). قَالَ: «هَلْ مَعَكَ مِنْ هَدْيٍ»؟ قُلْتُ: لا. فَأَمَرَنِي فَطُفْتُ بِالْبَيْتِ وَبِالصَّفَا وَالْمَرْوَةِ، ثُمَّ أَمَرَنِي فَأَحْلَلْتُ، فَأَتَيْتُ امْرَأَةً مِنْ قَوْمِي، فَمَشَطَتْنِي، أَوْ غَسَلَتْ رَأْسِي. فَقَدِمَ عُمَرُ (رض)، فَقَالَ: إِنْ نَأْخُذْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُنَا بِالتَّمَامِ، قَالَ اللَّهُ: (وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لهَّأ) وَإِنْ نَأْخُذْ بِسُنَّةِ النَّبِيِّ (ص) فَإِنَّهُ لَمْ يَحِلَّ حَتَّى نَحَرَ الْهَدْيَ.(بخاري:1559)
ترجمه: ابوموسي (رض) مي گويد: رسول الله (ص) مرا بسوي قومي در يمن، فرستاد. وقتي از آنجا برگشتم، رسول الله (ص) در بطحاء بود. و از من پرسيد: «به چه نيتي احرامي بستهاي»؟ عرض كردم: به همان نيتي كه رسول الله (ص) احرام بسته است. رسول اكرم (ص) پرسيد: «آيا همراه خود، هدي آورده اي»؟ عرض كردم: خير. آنحضرت(ص) به من دستور داد تا پس از طواف بيت و سعي بين صفا و مروه، از احرام خارج شوم. من هم، چنين كردم. سپس، نزد زني از بستگان خود رفتم. او موهاي مرا شانه زد يا سر مرا شست. در اين اثنا، عمر(رض) آمد و گفت: اگر بخواهيم به دستور كتاب خدا عمل كنيم, كتاب خدا دستور داده است تا حج و عمره را كامل نماييم آنطور كه مي فرمايد: (وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لهَّب). و اگر بخواهيم به سنت رسول الله (ص) عمل كنيم, ايشان قبل از ذبح هدي، از احرام خارج نشد.
783 عَنْ أَبِي مُوسَى (رض) قَالَ: بَعَثَنِي النَّبِيُّ (ص) إِلَى قَوْمٍ بِالْيَمَنِ، فَجِئْتُ وَهُوَ بِالْبَطْحَاءِ، فَقَالَ: «بِمَا أَهْلَلْتَ»؟ قُلْتُ: أَهْلَلْتُ كَإِهْلالِ النَّبِيِّ (ص). قَالَ: «هَلْ مَعَكَ مِنْ هَدْيٍ»؟ قُلْتُ: لا. فَأَمَرَنِي فَطُفْتُ بِالْبَيْتِ وَبِالصَّفَا وَالْمَرْوَةِ، ثُمَّ أَمَرَنِي فَأَحْلَلْتُ، فَأَتَيْتُ امْرَأَةً مِنْ قَوْمِي، فَمَشَطَتْنِي، أَوْ غَسَلَتْ رَأْسِي. فَقَدِمَ عُمَرُ (رض)، فَقَالَ: إِنْ نَأْخُذْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُنَا بِالتَّمَامِ، قَالَ اللَّهُ: (وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لهَّأ) وَإِنْ نَأْخُذْ بِسُنَّةِ النَّبِيِّ (ص) فَإِنَّهُ لَمْ يَحِلَّ حَتَّى نَحَرَ الْهَدْيَ.(بخاري:1559)
ترجمه: ابوموسي (رض) مي گويد: رسول الله (ص) مرا بسوي قومي در يمن، فرستاد. وقتي از آنجا برگشتم، رسول الله (ص) در بطحاء بود. و از من پرسيد: «به چه نيتي احرامي بستهاي»؟ عرض كردم: به همان نيتي كه رسول الله (ص) احرام بسته است. رسول اكرم (ص) پرسيد: «آيا همراه خود، هدي آورده اي»؟ عرض كردم: خير. آنحضرت(ص) به من دستور داد تا پس از طواف بيت و سعي بين صفا و مروه، از احرام خارج شوم. من هم، چنين كردم. سپس، نزد زني از بستگان خود رفتم. او موهاي مرا شانه زد يا سر مرا شست. در اين اثنا، عمر(رض) آمد و گفت: اگر بخواهيم به دستور كتاب خدا عمل كنيم, كتاب خدا دستور داده است تا حج و عمره را كامل نماييم آنطور كه مي فرمايد: (وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لهَّب). و اگر بخواهيم به سنت رسول الله (ص) عمل كنيم, ايشان قبل از ذبح هدي، از احرام خارج نشد.