#یک_فنجان_شعر☕️
هستم درونِ طرحِ افکارت،
کم رنگ، اما سخت پابرجا!
من را ببر یک گوشه ی قلبت
میترسم از جمعیت اینجا...!
تا خواستم تنها شوم، حتی...
تنهایی ام بوی تو را می داد
گفتم بگویم دوستت دارم،
این بار اصلا هرچه باداباد...!
گفتم تو اعجاز خداوندی،
وقتی که لبخندِ تو پیدا شد...
شب بود اما خوب یادم هست،
خورشیدِ خوشبختی هویدا شد!
خندیدی و خندیدنت چون باد
گویی تمامِ غصه ها را برد
پیغمبری بودی تماشایی
میشد برای خنده هایت مُرد...
پیغمبری بودی که آغوشت
آیات متقن بود بی تردید!
تا آمدی امیّد رویید و...
فصلِ شکفتن بود بی تردید
اقرار کردم دوستت دارم...
اقرار کردم من به این دردم،
باید مجازاتی شوم در خور،
باید به آغوش تو برگردم...!
#الهه_افروزی
@baarrcodd🍃
هستم درونِ طرحِ افکارت،
کم رنگ، اما سخت پابرجا!
من را ببر یک گوشه ی قلبت
میترسم از جمعیت اینجا...!
تا خواستم تنها شوم، حتی...
تنهایی ام بوی تو را می داد
گفتم بگویم دوستت دارم،
این بار اصلا هرچه باداباد...!
گفتم تو اعجاز خداوندی،
وقتی که لبخندِ تو پیدا شد...
شب بود اما خوب یادم هست،
خورشیدِ خوشبختی هویدا شد!
خندیدی و خندیدنت چون باد
گویی تمامِ غصه ها را برد
پیغمبری بودی تماشایی
میشد برای خنده هایت مُرد...
پیغمبری بودی که آغوشت
آیات متقن بود بی تردید!
تا آمدی امیّد رویید و...
فصلِ شکفتن بود بی تردید
اقرار کردم دوستت دارم...
اقرار کردم من به این دردم،
باید مجازاتی شوم در خور،
باید به آغوش تو برگردم...!
#الهه_افروزی
@baarrcodd🍃