♡بـَچّـِه ے ذِﳙـنَـم‍‌‌‌ـ♡


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


گاهی از افکارم سرچشمه می‌گیرند، گاه از دلم
گاهی از اطرافم و گاهی از اطرافیانم☁️❤️
و ایمان دارم...
زندگی به نوع دیدن تو بستگی دارد.
پس زیبا ببین تا زیبا باشد.🌈✨

https://t.me/BiChatBot?start=sc-377647-R2wemyv

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


خیلی حرف می‌زنم،
و می‌دونم که حوصله‌شون نمی‌کشه که بخونن
اما مهم اینکه من گفتم...
دل دیگه چندبار میشکنه؟🙃💔
شاید بگم برام مهم نیست که می‌خونن یا نه
ولی جواب دادن و ری‌اکشنشون من رو عمیقا خوشحال میکنه...
پس برام اهمیتی نداره که می‌خونن یا نه...🙂

شب شیک


هوژین عزیز من سلام، سلامی به گرمای خنده‌ات،
امیداورم حال دلت کوک باشد.
اکنون تو نمی‌دانی که این اسم توست، من عادت دارم برای ادم‌های اطراف و آنهایی که دوستشان دارم یک شخصیت و اسم انتخاب می‌کنم. بر اساس چیزی که هستند... و هوژین لایق تمام عشق تو است. :)))
من اسمت را خیلی دوست دارم. اگر جنسیتم فرق می‌کرد اسم خودم را هوژین می‌گذاشتم. ولی شاید در اینده اسم یکی از بچه‌هایم را هوژین بگذارم، تلفظش برای فرانسوی‌ها اسان است. مگر نه؟
خودت که می‌دانی از کدام بچه‌ها می‌گویم.😉😅
هوژین عزیزم. امروز که تورا دیدم حالم کوک شد. قبل از امدنت در تنهایی گریه می‌کردم. اما وقتی جدا شدم می‌خندیدم، هرچند که خداحافظی در کار نبود. ولی خب... حالم خوب شد.
درسی که امروز از حرف زدن باتو گرفتم برایم خیلی ارزشمند بود.
درس‌های زیادی از تو گرفته‌ام، یکی از انها خندیدن است.
می‌دانم که تو روزگار سختی را پشت سر گذرانده‌ای و یا حتی می‌گذرانی...
می‌دانم که گاهی اوقات حالت خوب نیست.
ولی تو با وجود تمام این‌ها می‌خندی. شاید چون بر این باوری که خندیدن سلاح ما هستش و هنگامی که می‌خندی مهر پیروزی در دستان توست!
این اخلاقت را خیلی دوست دارم و از تو الگو می‌گیرم.‌ من هم می‌خندم تا شاید که غم سرش را خم کند.
می‌دانی رفیق، تو ادم عجیبی هستی و من از این عجیب بودنت هم الگو می‌گیرم.
تو هواست به همه چیز است اما نمی‌گویی...
تو گاهی دلت می‌شکند اما نمی‌گویی
در کل ادم تو دار و پر راز و رمزی هستی. هیچ‌کس از تو خبر ندارد اما تو از همگان خبر داری. خیلی دوست دارم بدانم صندوقچه اسرار تو کیست؟!‌ گاهی اوقات دوست دارم بگویم هوژین من، من را صندوقچه اسرارت بدان و با من حرف بزن... اما می‌ترسم،
می‌ترسم که قضاوت شوم و بگویی تو با این سن؟ می‌دانم که روبرو نمی‌گویی اما از انچه در دلت بگذرد می‌ترسم...
می‌دانی که من همیشه از قضاوت شدن ترسیده‌ام، حتی وقتی شش سال بیشتر نداشتم من ترسیدم،،،
اوه باز هم چقدر حرف زدم، شاید حوصله نداشته باشی که این همه را بخوانی. اما خب من عادت کرده‌ام به نامه‌های بی‌جواب
دل دیگر چندبار می‌شکند؟🙃🥺💔

بگذار درس امروز را بگویم و بعد بروم
من وارد زندگی شده‌ام...
چه بخواهم چه نخواهم و زندگی رفتنی دارد، همچنان که آمدنی دارد.‌
او هم می‌رود دیگر، شاید نبودنش اوایل سخت باشد. اما باید قبول کنم. خودم را پر قدرت تر کنم و کاری کنم که او در آسمان به من افتخار کند.
مانند خوابم او پیش خدا حالش خوب است، دیگر نگران هیچ چیزی نباشم.
خوب می‌شویم :)))

شاید اکنون هم به راز خودت پی برده باشی که کیستی... اگر فهمیدی بگو تا معنی اسمت را بگویم.🙂

مرا ببخش که زیاد حرف زدم.
زندگی خوبی را برایت ارزومندم هوژین من
خدانگهدارت...


Репост из: ماه زمردی🌙💚
یک روز میرسد در آغوش میگیرمت
هرگز بعید نیست، خدارا چه دیده ای


هوژین من🥺🫂


من عاشق خیابونم
اگه روزی بشه و تنهایی تو شب برم دوچرخه سواری و اهنگ گوش بدم
بدون شک اون شب، شب تولد منه :)))


سالی مک فراید عزیزم سلام، امیدوارم حالت دلت خوب خوب باشد.
این دومین نامه‌ای است که برای تو می‌نویسم،
اکنون هویت تو فاش شده است مانند باب اسفنجی سر همان نامه‌ای اول هویتتان فاش شد.
اما بگذارید هویت هوژین همینگونه مخفی باقی بماند. اگر ادم‌های اطرافم کمی در معنی‌اش تامل کنند می‌توانند به راحتی هویت او را هم پیدا کنند. پس خودم نمی‌گویم چون شاید در اینده‌ای نزدیک نامه‌ای برای اوهم بنویسم.
از همان نامه‌های که من با دل می‌نوشتم و کسی برایش مهم نبود و بی‌جواب ماند.
من عاشق اینم که جواب نامه‌هایم را بدهند.
و هرگاه جواب یا واکنشی را دریافت می‌کنم از ته دل خوشحال می‌شوم و دلم لواشکی می‌خندد.
اما فکر کنم احساسات من همان کاغذ باطله‌ای باشد که خودم می‌گویم و برای بقیه اهمیتی ندارد.
پس دیگر منتظر نمی‌مانم کسی با نامه جواب من را بدهد.
اما همچنان برایتان نامه می‌نویسم و می‌نویسم.
حتی دیگر برایم مهم نیست که مخاطب من می‌خواند یا نه
مهم این است که من گفته‌ام، حتی به یک کاغذ...

از اصل قضیه دور نشویم دوست دیوانه‌ی من!
می‌دانی که ادمها می‌روند...
آنها هر روزی باشند اینجا را ترک خواهد کرد و به مکانی دیگر سفر می‌کنند. شاید به قول پسر چوپان در زمین و هوا معلق بمانند و از چیزی به چیز دیگری تبدیل شوند.
اما این رفتن سخت است، سخت‌تر از هر چیزی،،، چون انها می‌روند بدون اینکه امیدی به بازگشتشان باقی بماند... مرگ پایان همه چیز نیست. اما پایان یک زندگیست، زندگی بدون بازگشت...
گاهی اوقات ما نمیتوانیم باور کنیم که ان فرد دیگر در بین ما نیست. ولی حقیقت همیشه تلخ است. اما شاید هم چون ما به بودنش عادت کرده‌ایم نبودنش در عرض چند روز غیر ممکن است.
برای شکرخانوم بحث چهل و خورده‌ای سال زندگی مشترک در میان است. یعنی انها چقدر حق بر پدر و مادرشان دارند انقدر حق به همدیگر دارند. چهارده سال کنار پدر و مادرش بود و ماباقی کنار همدیگر بزرگ شدند. پس وابسته‌اند به وجود یکدیگر اما وجودی که می‌رود...
حال این روزهای همه‌ی ما خراب است، من گریه‌ی دایی‌ام را ندیده بودم که ان را دیدم.
دایی بزرگم پشتش شکست. امید خاله‌ام می‌رود و به قول نیلو او هفت طایفه بود‌‌ :)
اما دیگر چه باید کنیم؟! کاری از دست ما ساخته نیست...
می‌دانی سالی دیشب خواب دیدم.
او به خوابم امده بود، هنوز نرفته است اما می‌خواهد با همه‌ی ما وداع کند.
همین لباس ابی اسمانی بیماری‌اش در تنش بود. همینگونه نحیف بود و نمی‌توانست راه برود.
اما مردی امد و دستش را گرفت و‌ گفت:« بیا برویم.» پدربزرگم با خنده جواب داد._ وقتش است؟
_آری باید برویم.
من روبرویش نشسته بودم. کسی نبود، فقط من بودم و او و ان مردی که نمی‌دانم از کجا پیدایش شد.
مرد لباس مرتبی تنش بود، دستش را زیر شانه پدربزرگم گرفت و کمک کرد که او را بلند کند.
بلند شد و باهم ارام ارام رفتند. هر قدمی که بر می‌داشت چاق تر و قبراق تر می‌شد.
قدم اخر دیگر خبری از لباس بیماری‌اش نبود و به‌جای ان یک دست لباس محلی زیبا پوشیده بود. موهایش را اراسته و سبیلش را مرتب کرده بود.
قدم اخر نگاهی به من کرد، لبخندی زد و در نوری محو شد.
خواب زیبایی بود. من نمی‌توانستم کاری کنم و همینگونه مات و مبهوت به او خیره شده بودم.
برگشت و لبخندی به من زد و رفت...
خدا یار و پناهش باشد.
سالی جانم او می‌رود دیگر...
اکنون اشک‌هایم اجازه ادامه دادن به من نمی‌دهند.
پس من هم بروم...
خدا مواظب خوبی‌هایت و تو پاسخگوی بدی‌هایت :)))


دوست دار تو جودی ابت


چقدر ازتون متنفرم...


خدا وقتی یه دردی رو بده درمانش رو میده، اگه درمانش رو نداد صبرش رو میده...🙂
خدا بنده‌هاش رو دوست داشته که اونارو جوری ساخته عادت کنن.
عادت کنن به حال بد و رفتن یه نفر
مامانم میگه ادم ظالمه عادت میکنه ولی از نظر من این ظالمی نیست، این لطف خدا به بندهاشه...

همه رفتن، توهم میری...
مام میریم...


Репост из: ⚜ ᴴᵃʳᶠ_ᵈᵉˡ ⚜
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
پاییز😍🧡


#Harf_del


ما درون یک کهکشانیم! و کهکشانی درون ماست...!




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
شجریان برای من مثل برادرمه...

چون تو گفتی منم دیگه دوسش دارم🥺🧡


امروز ۲۷ مین سالگرد فرندز بود ، به امید روزی که مثل چندلر و جویی باهم دوست باشیم :))


Репост из: 'ناجِه'
«می‌خواهد گریه‌ام بگیرد، اما غمگین‌تر از آنم.»


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
واقعانی میری؟
برگرد بگو شوخی‌ کردم
بگو ناز کردم براتون خودم رو دوسال رو تخت انداختم.
بگو پاشو بهزاد دیگه گریه نکن، ببین‌ من خوبم...
بگو برو قصابی منم برم کشتارگاه‌ گوشتمون‌ تموم شده.
بگو شوخی کردی باهامون
بگو دیگه لعنتی
بگو شهین پاشو بیا برات شعر بخونم، بعد همه دورت جمع بشیم، مثل همیشه برامون شعر بخونی...
بیا مثل همیشه رمضون منو با اواز از خواب بیدار کن.
بگو شکرخانوم چی برامون پختی
تو بیا سرمون داد بزن اصلا...
عصبی شو بگو روژان این چه وضع لباس پوشیدنه...
یه شلوار بلند بپوش دختر شلوارک برا تو زشته...
بعد منم بگم دیگه بابابزرگ‌‌ کسی که نیست، خودمونیم.
برگرد دیگه مثل قبلنا بگو فردین کمتر این بچه‌هارو اذیت کن... مثل همیشه ابجیم رو بیشتر دوست داشته باش و براش گوشت بیار ولی برا من نه... تو برگرد من راضیم به این
بیا من رو از خواب بیدار کن...
بگو شوخی کردی باهامون...


ولی تو نبودنتم خیلی قشنگه!
هرچقدرم که دور ازم بشی؛هر چقدرم نباشی پیشم؛هرچقدرم که فک کنی هیشکی حواسش بهت نیست؛هرچقدم که نخوای پیشت باشم..
بازم دوستت دارم!
چون من حتی دور بودن‌تو رو با نزدیک بودن هزار تا آدم دیگه عوض نمیکنم :)
|زیتون|


-باب اسفنجی:من به جز تو هیچ دوستی ندارم..
+پاتریک:چون داشتن یه نفر که تورو بفهمه از داشتن صد نفر که دوست داشته باشن بهتره:)




من اهنگ (چقدر خوب بزرگ شدی خواهری) رو خیلی دوست دارم ولی متاسفانه متاسفانه داداش بزرگتر ندارم که برام بخونه🥺
این قضیه خیلی ناراحتم کرده🥀


پاییزتون بدون دلتنگی
مبارک باشه 🍂

Показано 20 последних публикаций.

109

подписчиков
Статистика канала