ماه رمضان آمد و مهمان خداییم
مهمان خداوند پر از جود و سخاییم
گسترده خدا سفره پر لطف و صفا را
دعوت بکند وقت سحر تک تک ما را
آهسته بگوید دم گوش تو به نجوا
بر خیز بیا که در رحمت شده است وا
بر خیز بیا، روی تو آغوش گشودم
یک سال سر هر کوچه به دنبال تو بودم
دلتنگ تو بودم که بیائی به اشاره
تا جای بگیری به برم بنده دوباره
تا روح تو را باز به آغوش بگیرم
تا درد دلت را به دل گوش بگیرم
از من تو چرا بنده فراری شده بودی
از دست خدایت متواری شده بودی
از چه شده بودی تو پناهنده شیطان
از من تو بریدی و شدی بنده شیطان
از من که خدای کرمم صاحب احسان
دادم همه افسار جهان دست تو انسان
اما تو چه کردی به جز این فتنه و آشوب
در حق خودت ظلم نمودی پسر خوب
با این همه من طالب دیدار تو هستم
تو هر چه بدی باز خریدار تو هستم
تو مال منی، بنده محبوب خدایی
هر چند که ز من، یک دو سه روزی تو جدایی
من منتظرم تا لب خود را بگشایی
یک لحظه پیشمان شوی و توبه نمایی
تا نام خدا زینت لب های شما شد
فریاد تو در این دل شب نام خدا شد
آغوش گشودم که بیائی به برم باز
تا پاک شوی باز کنی زندگی آغاز
صد بار اگر توبه شکستی نکنم قهر
بر کام تو این زندگیت را نکنم زهر
من توبه پذیرم تو بیا دست بجنبان
هم نوع خودت را ز خودت هیچ نرنجان
گر بنده برنجد، به سرت خشم بگیرم
راضی که شود او، ز شما توبه پذیرم
در ختم کلامم به خداوند بگوییم
با سوز دل و با گل لبخند بگوئیم
ما منتظریم یار مددکار بیاید
تا صاحب این امت تب دار بیاید
در مصرع آخر تو بگو زود بیاید
یا رب تو بگو مهدی موعود بیاید
اللهم عجل لوليك الفرج
مهمان خداوند پر از جود و سخاییم
گسترده خدا سفره پر لطف و صفا را
دعوت بکند وقت سحر تک تک ما را
آهسته بگوید دم گوش تو به نجوا
بر خیز بیا که در رحمت شده است وا
بر خیز بیا، روی تو آغوش گشودم
یک سال سر هر کوچه به دنبال تو بودم
دلتنگ تو بودم که بیائی به اشاره
تا جای بگیری به برم بنده دوباره
تا روح تو را باز به آغوش بگیرم
تا درد دلت را به دل گوش بگیرم
از من تو چرا بنده فراری شده بودی
از دست خدایت متواری شده بودی
از چه شده بودی تو پناهنده شیطان
از من تو بریدی و شدی بنده شیطان
از من که خدای کرمم صاحب احسان
دادم همه افسار جهان دست تو انسان
اما تو چه کردی به جز این فتنه و آشوب
در حق خودت ظلم نمودی پسر خوب
با این همه من طالب دیدار تو هستم
تو هر چه بدی باز خریدار تو هستم
تو مال منی، بنده محبوب خدایی
هر چند که ز من، یک دو سه روزی تو جدایی
من منتظرم تا لب خود را بگشایی
یک لحظه پیشمان شوی و توبه نمایی
تا نام خدا زینت لب های شما شد
فریاد تو در این دل شب نام خدا شد
آغوش گشودم که بیائی به برم باز
تا پاک شوی باز کنی زندگی آغاز
صد بار اگر توبه شکستی نکنم قهر
بر کام تو این زندگیت را نکنم زهر
من توبه پذیرم تو بیا دست بجنبان
هم نوع خودت را ز خودت هیچ نرنجان
گر بنده برنجد، به سرت خشم بگیرم
راضی که شود او، ز شما توبه پذیرم
در ختم کلامم به خداوند بگوییم
با سوز دل و با گل لبخند بگوئیم
ما منتظریم یار مددکار بیاید
تا صاحب این امت تب دار بیاید
در مصرع آخر تو بگو زود بیاید
یا رب تو بگو مهدی موعود بیاید
اللهم عجل لوليك الفرج