صداشو یادم نیست، نگاشو یادم نیست. می دونی!
وقتی ندیدن به درازا بکشه ، وقتی بگذره از آخرین دیدنش ....دیگی هیچی ازش یادت نمی مونه. حس می کنی تصویرش تو مه گیر کرده. هی میری جلو هی عقب تر می ره، هی میخوای نزدیک تر شی اون دور تر میشه. آخرشم میرسه که همه ی اون مه کنار بره و از اون یه هچی بمونه. یه هیچی... می دونی هیچی یعنی چی؟
باورِ این کِ دیگ نیست، رفته. تموم شده. تو هم تمومش کن.
وقتی ندیدن به درازا بکشه ، وقتی بگذره از آخرین دیدنش ....دیگی هیچی ازش یادت نمی مونه. حس می کنی تصویرش تو مه گیر کرده. هی میری جلو هی عقب تر می ره، هی میخوای نزدیک تر شی اون دور تر میشه. آخرشم میرسه که همه ی اون مه کنار بره و از اون یه هچی بمونه. یه هیچی... می دونی هیچی یعنی چی؟
باورِ این کِ دیگ نیست، رفته. تموم شده. تو هم تمومش کن.