بنام مادر پدر


Гео и язык канала: Весь мир, Английский


رمانها وداستانهای بدون #سانسور
#کلیپ
#عکس
#متن
#گیف

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Весь мир, Английский
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: بنام مادر پدر
‏میخوای تو موبایلت یه داروخانه داشته باشی؟ کە نسخە همە بیماریها رو داشتە باشی و خودت بتونی خودت رو درمان کنی ؟

📢یه کانال داریم پراز مطالب #مفید_و_آموزنده

ک همە لازم داریم☺️

اینم لینک عضویتش👇😍
https://t.me/+H_ouwQwttTQzYTJk
https://t.me/+H_ouwQwttTQzYTJk




🛑🛑داستان زیبا و واقعی ازدواج از سر ناچاری

بر خلاف مخالفت های خانواده ام درس خواندم و دانشگاه سراسری تهران قبول شدم.اما پدر و مادرم در کمال تعجب گفتن به شرطی اجازه ی دانشگاه رفتن دارم که ازدواج کنم .من هم از سر ناچاری به اولین خاستگارم که میلاد بود جواب مثبت دادم و به اصرار پدر شوهرم خیلی زودعروسی گرفتیم و  رفتیم سر خونه و زندگی .
من از همان اول متوجه ی رفتارهای پدرشوهرم شده بودم به شوهرمم گفتم ولی،اون گفت ؛که داری اشتباه میکنی تا اینکه یک روز که میلاد سرکار ...👇👇

👈ادامه ی داستان واقعی


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
بی حیایی مجری زن اخبار هواشناسی
خارجی ها روی آنتن زنده لباس دراورد 🫣

مشاهده کامل کلیپ
➡️


لحظه اعدامِ بی‌رحم‌ترین قاتل ایران

کسی که خانواده‌ زنش رو به طرز فجیعی کُشته و تیکه‌تیکه کرده🔞

هشت نفر از اعضا خانواده زنشو کشته و
تیکه تیکه کرده 😳😢
مشاهده فیلم👀👉


😮😲 مدارس سراسر کشور در 1دی
همگی تعطیل شدند
✔️

◀️ مشاهده خبر و علت تعطیلی


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#شبنم_تووزلو


#آنا
#مادر


‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
عاقبت كبر و غرور.

‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
در این فرصت کوتاه مهربان باشیم و درست زندگی کنیم...

‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
صداي پدر مادرتونو ضبط كنيد يه گوشه نگه داريد ، بعدها لالايي لازم ميشيد


‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


#ایست_قلبی
#قسمت150

کنم.هم کیف پولم و دفعه پیش جا گذاشته
بودم!
علی: آهان. اوکی قهوه را بخور سرد نشه.دیگه چه خبرا؟
آرام: ممنون، سلامتی... خانومت خوبه؟
علی: اونم خوبه، سلام می رسونه، ماشین داری دیگه؟
آرام: سلامت باشه، آره ممنونم.
علی: اوکی پس کارت تموم شد، در رو قفل کن کلید و بده
به حمید.
آرام: باشه حتما، من قهوه را بخورم رفتم.
علی: پس فعلا.
با عجله همه جا را می گردم؛ آخرین میزرا که با کلید قفل
شده و کلیدش بین کلیدهای اتاق، باز
می کنم. پاسپورت هامون را با دوتا بلیط به اسم من و خودش اونجا
گذاشته بود و من خوردتر و خجالت
زده و بدون پاسپورت کلید را به جای حمید به آقا رحیم
تحویل میدم و با حال خراب از شرکت
بیرون میزنم.این حجم احساس را نمی توانی پشت قفس نگه
داری. نمی توانی زندانی اش کنی و برایش زندان
بان بگذاری .
فرار می کند، بو می کشد تو را. احساس، منطق نیست که
روی ترازوی عدالت سبک سنگین
شود .
تو نمی توانی این حجم از بغض را در گلویم با زمزمه ی "
آرام باش" نگه داری. نمی توانی با
حرف های زیبایت، ریزش اشک را روی گونه های من
متوقف کنی. بغض که حالیش نمی شود،ز همان چشمانی که دیگرتو را نمیبیند جاری می شود .
این همه دوری را تو نمی توانی با صدایت جبران کنی، نمی
توانی جاده را بشکافی، نمی توانی
مه شکن بشوی در این هوای ابری دلم، تو نمی توانی از راه
دور برایم بوسه بفرستی و امید وار
باشی که روی گونه هایم می نشیند. دست هایم که حالی
شان نمی شود ، همین که دست هایت در
آن ها قفل نشود، سردشان می شود .
تو، نمی توانی، خانه آینده مان را خراب کنی، فردا ها را از
من بگیری، فعل خواهد شد و خواهد
آمد را از دایره ی واژگانم حذف کنی، تو نمی توانی زیر
تمام قول هایی که ضمانتش جان
جفتمان بود، بزنی، جان که نمی فهمد، اگر به قول هایش
عمل نشود، آرام جسم را ترک می کند.
امیر، کیارای خوابیده را بغل می کنه و باهم منتظر چمدون
ها می شیم، ساعت فرودگاه
چهارصبح است و هنوز هوا تاریک. چمدون ها را داخل
تاکسی میزاره و سوار میشه و باهم به
خونه ای که هیچ وقت قسمت نشد که ماله ما بشه میریم.
امیر کیارا را داخل اتاق خواب میزاره و رو به من میگه:
امیر: سعی می کنم امروز، فردا واسش اتاقش رو درست
کنم!
از خستگی جونی تو تنم نمونده، سری تکون میدم و میخوام
برم که بخوابم؛ ولی دست امیر حلقه
میشه دوره کمرم و من که لرز بدی به تنم میشینه.
امیر: نترس کاریت ندارم، فقط می خوام عادت کنی به
شوهر دائمی بودنم!
اشک تو چشمهام جمع میشهو بغض میشینه تو گلوم. امیر: آرام کی بریم واسه محضر؟
آرام: اول باید برم دیدن مادرم؛ بزار ببینمش، بعد همه رو
واسش میگم.
امیر: باشه فردا برو؛ نمی خوام دیگه این قضیه طول بکشه؛ تا
حالا هم خیلی صبر کردم، کیارا،
مال هردوی ماست این و یادت نره!
آرام: باشه حواسم هست. فردا با کیارا میریم تا مامان ببینتش!
امیر: نه خودت میری؛ کیارا باشه واسه بعد؛ همگی باهم
میریم.
با حرص نگاهی بهش می ندازم:
آرام: بهت گفتم نباید هیچ شکی این وسط باشه گفتم یا نه؟
امیر: چرا عصبانی میشی عزیزم! منم نگفتم شکی هست؛ فقط
می خوام اول تو رو ببینه بعد
پسرمون.اینجوری بهتره.آرام: باشه، خیلی خب همین میشکه تو بخوای، فقط به خدا قسم که اگه این دفعه هم نقشه
داشته
باشی کوتاه نمیام حتی اگه بمیرم.
امیر: هیچ نقشه ای نیست، من فقط می خوام خیالم از داشتن
تو و کیارا راحت بشه، همین!
توی سکوت نگاهش می کنم و جونی برای حرف زدن هم
ندارم!
امیر: فردا با خیال راحت برو خونه مادرت، بعد این همه سال
ببینش باهاش حرف بزن، منم کنار
کیارا هستم.نگران نباش عزیزم.
دندونام و روی هم می کشم و سعی می کنم چیزی تو
سرش نزنم: من خسته ام برم بخوابم.
امیر: برو منم الان میام.
چشم هام و روی هم می زارم و اصلا نمی تونم اون و کنارم


🍁 ادامه دارد....

‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar

2.5k 0 14 17 63

#ایست_قلبی
#قسمت149


نترس چیزی نیست.
الهه: سرامیک غرق خون شده میگی چیزی نیست!
چرا جواب پویا رو ندادی؟
آرام: دمپایی تو آشپزخونه هست.
زنگ بزن گوشی را بده بهم. عروسک خاله چطوره؟
الهه به سمتم میاد و نگاه مشکوکش تو صورتم چرخ می
خوره.
الهه: اونم خوبه گذاشتمش پیشه مامان، چرا رنگ به
صورتت نیست؛ صبح تا حالا چیزی
خوردی؟
چیزی شده آرام؟
آرام: بعدا واست تعریف می کنم، الان یه فکری کن دارم
غش می کنم!
الهه: وای خدا مرگم بده...الان می برمت بیمارستان، فکرکنم پات بخیه بخواد.
آرام: زنگ بزن پویا، بهش چیزی نگیا پا میشه میاد تهران.
الهه: باشه حواسم هست.
با اسرار های پویا، الهه مجبور میشه گوشی را دستم بده.
لحن صدای پویا نگرانیش را نشون میده و من که سعی می
کنم تو این چند دقیقه آروم و عادی
باشم:
آرام: سلام عزیزدلم.
پویا: کجایی تو آرام، کجایی تو دختر من دق کردم!
لبم را به دندون می گیرم و اشک هام دوباره سرازیرمیشه:
آرام: ببخشید قوربونت برم، سرم درد می کرد قرص خوردم
خوابیدم، بعدش هم رفتم حمام.
پویا: چرا فدات بشم آخه تو اون گوشی لامصب و نگاه نکردی؟
آرام: الان خوبم، صدات و شنیدم خوبم... ببخشید عزیزم
یکم وقت از حمام اومدم گوشی هم
سایلنت بود، گفتم تو هم سر پروژه ای، فعلا دست بنده، نمی
دونستم به این زودی زنگ میزنی!
کمی سکوت کرد و گفت:ازت خواهش می کنم دیگه این
کارو نکن، به خدا می خواستم برگردم
عزیزم.
آرام: باشه عشقم، چشم. بازم ببخشید، من برم الهه اومده،
کاری نداری؟
پویا: خوبی دیگه؟
از درد به خودم می پیچم و لباسم و تو مشتم می گیرم:آره
نفسم.
پویا: برو خوشگلم...عاشقتم!آرام: منم!
با کمک الهه تو ماشینش میشینم و به سمت بیمارستان میریم.
َکف پام ده تا بخیه می خوره و با پای شل شده به خونه برمی
گردم.
با پا فشاری من الهه بعد از جمع کردن خورده شیشه ها و
درست کردن یه شام رژیمی، برمی
گرده خونه!
بعداز چهار روز استراحت و سرزدن های الهه، پام بهتر میشه
اما باز هم کمی لنگ می زنم. به
خاطر دلتنگی و غر زدن های مامان خونه میرم تا ببینمش و
رفع دل تنگی کنم و بعداز اونجا به
شرکت پویا برم.
وقتی وارد شرکت میشم دستام به لرزش میوفتهو حس می
کنم رنگ به صورت ندارم.
با علی و حمید که از اومدنم تعجب کردن سلام و احوال پرسی می کنم و به بهانه رفع دل تنگی
و بی کاری جلوی چشمشون وارد اتاق پویا میشم و سعی می
کنم تو راه رفتن خیلی لنگ نزنم!
به سمت کشوهای میزش میرم ولی پاسپورتم و پیدا نمی
کنم، هول شده چند بار به وسیله های
روی میزش برخورد می کنم.در اتاق زده میشه که با عجله
روی یکی از صندلی ها میشینم و
گشتن را رها می کنم!
علی که با یه قهوه وارد اتاق میشه.
علی: بفرمایید.
آرام: مرسی زحمت نکش می خوام برم.
علی: چه زود! خوبی تو؟
آرام: اومدم یه سری بزنم، هم از بیکاری هم رفع دلتنگی


🍁 ادامه دارد....

‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


#ایست_قلبی
#قسمت148


این روزها فقط سعی می کنم ترس و اضطرابم را پشت
چهره خونسردم نگهدارم!
آرام: آهای پدر و پسر من گرسنمه؟ داره دیرمیشه ها!
امیر: بریم عزیزم؛ تو راه شام را می خوریم که دیرنرسیم به
فرودگاه؛ تاکسی پایین منتظره!
کیارا با خوشحالی میگه: آخ جون.
امیربا ذوق کیارا را در آغوش می گیره و بعداز سوار شدن
من و کیارا در تاکسی چمدون ها را
داخل صندوق عقب ماشین جا میده و راننده به سمت
فرودگاه حرکت می کنه!
خوردن شام سه نفره لبخند را از لب پسرم جدا نمی کرد؛
علاوه بر این سه سال، در این چند
وقت هم با محبت های گاه و بی گاه امیر، کیارا بیشتروابسته
امیر شده بود؛اما نه به عنوان پدر،ولی با عصبانیت ها و پا فشاری های امیر، کیارا هم کم کم
مجبور به قبول کردن این موضوع
شده بود .
امیربا تحویل چمدون ها، با کارت های پرواز به سمتم می
آید؛ این روزها علاوه بر من، ترس
در چشمان امیرهم زیاد پیدا می شود، چون می داند، می
فهمد که در همین روز ها حکومتش
تمام می شود.
کمی در صف منتظره پاس شدن پاسپورت ها می شویم و
بلاخره بعداز چند ساعت معطلی؛ هر
سه در کنار هم روی صندلی های هواپیما می شینیم!
نداشته ام اندکى صبر...نوب ِت ما هم می شود!
می رسد وق ِت عاشقى کردنمان
به رخ می دوست داشتنمان را
کشیم تماِِم
علاا
آنهاست ف
نوب ِت بازِِى
بیا بنشینیم و تماشایشان کنیم!
قهرمان
گاهی زنی است؛ عشقش می
که پا ِی همه ِ ی حرف ها ِی پشت سرش ایستاده و برا جنگد.
گاهی مردی است که تنها و یک تنه با همه می جنگد تا به
معشوقه اش برسد.
عشقتان بجنگید،
براِِی
قبل از اینکه دیربشود،
دوست داشتن دارید
اگر ادعاِِی
برای تصر ِف مساح ِت پیراهنش ،
آغوشش بجنگید،موبایلم بیشتراز ده بار زنگ می خوره و من با حال زار
چندساعت که روی سرامیک های سرد
نشستم؛ به نقطه ی نامعلوم خیره شده ام و به خط و نشون
های امیرفکر می کنم با نقشه هایی که امیر کشیده بود و تصمیم هایی که برای من
گرفته تا چندوقت دیگه مرگ زندگی
عاشقانه ام با پویا فرا می رسید!
تلفن خونه زنگ می خوره و با جواب ندادن من روی پیغام
گیرمیره:
_ آرامم کجایی؟
آرام دلم تورو خدا جواب بده، مُردم از نگرانی! چرا
موبایلت و جواب نمیدی، به الهه گفتم بیاد
خونه، بهم زنگ بزن.
با قطع شدن صداش، اشکهام به سرعت صورتم و پر می
کنه.با وحشت بلند میشم و بطری شیشه
ای روی میزرا به زمین پرتاپ می کنم، جیغ می کشم و
خودم و می زنم.می خواهم کمی فقط
کمی برای دلم برای از دست دادن عشقم و زندگیم عذاداری کنم!
صدای زنگ آیفون من و به سمتش می کشونه، تکه ای
بزرگ از شیشه کف پام فرو میره،
صدای فریادم بالا میره و روی زمین میوفتم. شیشه را از کف
پام بیرون میکشم و به سختی به
سمت آیفون میرم.
الهه با شتاب در واحد را باز می کنه و من و خون آلود کف
سرامیک ها می بینه جیغ می زنه و
با دستش تو صورتش میکوبه.آرام: نیا جلو اینجا خرده شیشه
هست.
الهه: الهی بمیرم، چی کار کردی تو؟
آرام: خدانکنه عزیزم؛ بطری از دستم افتاد اومدم بیام سمت
آیفون یه خرده شیشه رفت توی پام،


🍁 ادامه دارد....

‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
هرکسی با شنیدن و دیدن این کلیپ باید به خودش بیاد که آیا مسیروهدف زندگی را درست رفته یا خیر؟!!!


#پیشنهاد_دانلود❤️



‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
این موجود اعجاز انگیز رو ببینیم😍😍




‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
هر کس به اندازه دلهایی که آرام میکند آرام میشود ...




‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
بذاریم بعضیها قهر کنن
کلاغ وقتی از باغت قهر کنه بره، هزارتا گردو به نفع باغبونه!
حکایت بعضی آدمای دوروبرمونه. ولشون کن بذار قهر کنن.برن اصلا.



‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
❄️سـلام به خدای مهربان
🕊سـلام به دی ماه
❄️سـلام به شروع وتازگی
🕊سـلام به امید و زندگی
❄️سـلام به مهر و مهربانی
🕊سـلام به دوستان باوفا
❄️فصل جدیـد
🕊و مـاه جدیـد مبـارک ❄️




‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram

فصل زمستان مـبارکــ
ـ🕊🍎

شنبه و اولین روز 🕊🍎
دی ماهتون زیبـا
🙏امـيـدوارم که🕊🍎
اولین روز دی ماه
بـراتــون سرشـار🕊🍎

از آرامـش بـاشــہ🕊🍎
و دی براتون
پراز موفقيت در كار🕊🍎

و بـارش رحـمت الــهـی🕊🍎
هميشہ در زندگيتون جارى باشہ
شنبه زمستونیتون بخیرو شـادی🕊🍎




‌‌‌‌░⃟⃟🌸@benamepedar_madar


Репост из: ضد ریزش نهال✨
استوری مخصوص روزمـادر رسید♥️👇🏼

https://t.me/+fo25Qf5b7yUxNjkx
https://t.me/+fo25Qf5b7yUxNjkx
#خودم‌استوریامواز‌اینجا‌برمیدارم🥺🌸
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
🤍⇝ آرامشی با خُداوند
@arameshe_khodavand
🎊⇝ آشپز باشی
@tazin_sofree
🤍⇝ عکــس پاییزی
@Vesssal
🎊⇝ قفلیام موزیکام
@MusiCKmYab
🤍⇝ تولدت مبارک
@tavalodeteee
🎊⇝ حس خوب
@heseeeekhub
🤍⇝ بیو عربی
@divar_neveshtha
🎊⇝ استوری رویایی
@NEVESHTE_ROYAI
🤍⇝ آرامش ذهن
@Kazbabae
🎊⇝ رمان‌های ممنوعه
@CaffeTakRoman
🤍⇝ حرفهایم با خداوند
@khodaya_asheghtam
🎊⇝ مناجات با خداوند
@PNAH_HARM
🤍⇝ آشپزی فوری
@banooyegazab
🎊⇝ استوریای مود
@neveshtehaye_golgoli
🤍⇝ دنیایی عاشقی
@qalbhayasheq
🎊⇝ فال کائنات
@fallroozenergymosbat
🤍⇝ دانستنی زناشویی
@TebOzanashoye
🎊⇝ میوه درمانی
@Avazesokot
🤍⇝ کانال تولدمون
@tavalodetmoobarakk
🎊⇝ روانشناسی پول
@i_FELICIDAD
🤍⇝ اطلاعات عمومی
@General_information
🎊⇝ عجایب جهان
@AYAMedonsti
🤍⇝ دلبرانه یار
@Delbarane_chnll
🎊⇝ شب یلـدا
@in_nizbogzard
🤍⇝ کپشن و استوری
@khatoone_Jan
🎊⇝ حرفای دلم
@harfhayedelaamm
🤍⇝ استوری منآسبتی
@MAJNONE_ROGHAYEH315
🎊⇝ عاشقونه‌های عربی
@CHEESHMHA
🤍⇝ آموزش آشپزی
@saeedeh_nan
🎊⇝ سرزمین دخترا
@girlylandm
🤍⇝ انرژی مثبت
@moujmosbat
🎊⇝ عکس پروفایل
@aksnweshtaprofileAsheghana
🤍⇝ بینهایت عشق
@Biii_Nahayat
🎊⇝ ویس گیتاری
@BitaDd
🤍⇝ ولادت حضرت‌زهرا
@ARAMESHBA_14MASUM
🎊⇝ فاضل نظری
@lMoonshine
🤍⇝ حافظ،مولانآ
@supernovaas
🎊⇝؛🅢🅣🅞🅡🅨 مذهــبۍ
@AKHLAGH_ELAHI
🤍⇝ ماسک خونگی
@doniaye_tarfand
🎊⇝ اهنگهای اینستاگرام
@kilip_instaa
🤍⇝ دنس رقص
@clipraghs_dance
🎊⇝ تکست های دلبرونه
@Love_narration
🤍⇝ آقــاے نویسندھ
@MEHRAN_RMZN
🎊⇝ دلنوشته قشنگ
@declan_hope
🤍⇝ سخنان دلنشین
@kafezendegee
🎊⇝ غذاهای فوری
@ashpazzbashee
🤍⇝ کلبه شعروغزل
@kolbesheroqazal
🎊⇝ ایده‌های کاربردی
@rangeenakk
🤍⇝ بیو پروف
@ghasdakchnl
🎊⇝ ریمیکسای‌ِقفلی
@inmydepths
🤍⇝ بیوگرافی غمگین
@bsuebgdj
🎊⇝ طب سنتی
@zibaye_salamati
🤍⇝ استوری سیاسـي
@TASNIM3131
🎊⇝ عشق ومحبت
@ShamimEshagh
🤍⇝ درآغوش خدا
@koda677
🎊⇝ موزیک فرانسوی
@MAKTOUBb
🤍⇝ کلیپهای غمگین
@Aasemoone_abrie_man
🎊⇝ دنیای عاشقی
@donyayeasheqhi
🤍⇝ زیباترین سخنان
@mozikalstt
🎊⇝ متنوشته دلتنگی
@ngxgjgfh
🤍⇝ عاشقانه‌هائ‌پاییزئ
@yadet_bashad313
🎊⇝ کلیپ اهنگ
@video_shoow
🤍⇝پروفایل دخترونه
@akshay_naab
🎊⇝بیو کوتاه
@nevshtehay_nab
🤍⇝ تکخطی‌های دلی
@kelashinkof13
🎊⇝ نواهای مذهبی
@STORY_HARAM
🤍⇝ تجویز انگیزه
@Fereshteh_rezayi
🎊⇝ ڪلیپھای‌‌‌‌مذهبی
@MAJNOONHOOSEIN_13
🤍⇝ حرفهای دل
@DELNVESA
🎊⇝ کلیپهای اینستاگرام
@instagram_kilip
🤍⇝ استوری کربلااا
@oshaghroghaye_315
🎊⇝ بیو انگلیسی
@translance
🤍⇝ به عشق پدر
@padarchanel
🎊⇝ آشپزی حرفه‌ای
@mahbanouu
🤍⇝ رمانسرای ممنوعه
@ghognooss
🎊⇝ انگلیسی از 0تا100
@ENGLISHQUIS
🤍⇝ عاشقتم مادرم
@canalbeeshqemadar
🎊⇝ پروفایل/استوری
@POROFAILMAZHABIY
🤍⇝ شعـر، شعـر
@MO_EINA
🎊⇝ استوری1403
@artonlinn
🤍⇝ ترفند آشپزی
 @tarfand_mahshr
🎊⇝ شادی‌های کوچک
@berkeh27
🤍⇝ شکوه زیبایی
@pedarr_madarr
🎊⇝ طنز اینستاگرام
@khande_instagram
🤍⇝ روز مادر
@BARAKATE_14MASUM
🎊⇝ هوشنگ ابتهآج
@BOYETEKRAR
🤍⇝ نوشته‌های بهشتی
@Beheshte_koochakm
🎊⇝ آهنگهایی شاد
@ahanghayeshadddddd
🤍⇝ عاشقان اباصالح
@abasaleh_1
🎊⇝ برگ ریزان
@bargrizan_mm
🤍⇝ بیو تلگرامت
@SHiNEVIS
🎊⇝ قلبهایی عاشق
@eshghmbaryetominvisam
🤍⇝ نامه به فرشتگان
@Attraction_Angels1
🎊⇝ حضرت مولانا
@shere_molavi
🤍⇝ جملات جادویی
@JOMLEA
🎊⇝ زخمهای دلتنگی
@Zamhmdellll
🤍⇝ آشپزی ایرانی
@ashpazieirani
🎊⇝ هواشناسی ایران
@irantabeat
🤍⇝ بنام مادرپدرم
@benamepedar_madar
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سوپر گروه دختران‌ و پسران‌ مذهبی‌ ولایی🤩👇

https://t.me/+CvmF1WNrGxAyZTFk
https://t.me/+CvmF1WNrGxAyZTFk
#سه‌نفربرن‌رند‌بشه‌خب!♥️

Показано 20 последних публикаций.