چطور متوجه این خیانت شدی؟
از دو سال پیش شکهایی داشتم، اما روز حادثه Incident این شک به یقین تبدیل شد و بوی جنایت Crime گرفت. همسرم پنهانی با مردی معتاد Addicted دوست شده و این رابطه شکل گرفته بود. حتی با اصرارهای همسرم برای ادامه زندگی از تهران به کرج آمدیم. من خیال میکردم به خاطر بستگانش دوست دارد به کرج بیاید، نگو او سر و رازی با مردی در این شهر دارد. من 20 سال برای این زندگی زحمت کشیدم و همسرم با خیانتش آن را از بین برد.
او حتی توسط همان مرد، معتاد شده بود. زمانی که به او گفتم معتاد شدهای بنای ناسازگاری را گذاشت مدام میگفت من دروغ میگویم و خودزنی میکرد.
چرا طلاقش ندادی؟
او طلاق نمیخواست. بدرفتاریها و تندخوییهای همسرم باعث شده بود مدام با هم دعوا کنیم و یک روز خوش نداشته باشیم، تصمیم گرفتم طلاقش بدهم، اما باز همدلم به حال بچههایم سوخت و دوست نداشتم آنها سرگردان و آواره این خانه و آن خانه شوند. به ناچار این زندگی را ادامه دادم.
از کجا ماجرای این خیانت لو رفت؟
هرازگاهی از همسایهها میشنیدم که مردی غریبه در نبودم به خانهمان میآید. همسرم مدام با من تماس میگرفت...
.
.
.
http://tiny.cc/iip46y