امروز ارغوان درباره ی عشق بچگیش اینجوری نوشته بود که: “ ازدواج کرد،با یه دختر نرمال “
و بله...دقیقا کلمه ی مناسب همین بود “ نرمال “.
دختر نرمال یعنی فکر نمیکنه کف اقیانوس ها خونه شه و یه روزی قراره برگرده اونجا و خانواده ش و خواهر و برادرهاش اونجا منتظرش هستن،که موسیقی بی کلام شاید اونقدر هم براش جذاب نیست و ژولیت دریمز رو از نت اولش تشخیص نمیده،تمام پولش رو نمیده کتاب بخره و ترجیح نمیده پارتنرش یه پاترول آبی داشته باشه تا یه دو در قرمز،حقیقت این بود دخترهایی که نقششون رو میدن لیلا حاتمی بازی کنه از دور جذابن،از خیلی دور...در حد چندبار هم صحبتی،یه چای و قهوه و یه شوپن و بعد میفهمی که نه...این اصلا حتی شبیه چیزی که تو میخوای نیست!
دخترهای نرمال دخترهایی هستن که ترجیح میدن درباره ی اینکه کدوم مارک بهتره صحبت کنن تا اینکه باهات سی تیرو قدم بزنن و برات قصه ی کافه گل رضاییه رو تعریف کنن،اون ها شاید حتی شیفته ی زبان فرانسه نباشن و بهت نگن که اگر e صدا دار بیاد بعد حرفی دیگه o خونده نمیشه،زن های نرمال فکر نمیکنن توی دست هاشون جادو دارن و فکر نمیکنن اگر ننویسن انگشت هاشون رو گم کردن،شیندلر لیست اون ها رو یاد مرگ نمیاندازه و شاید هیچوقت کنجکاو نباشن بدونن تفاوت زن لکاته و فرشته ی اثیری چی بود،زن نرمال اصلا هدایت نمیخونه،زن نرمال از ساعت ها روی نیمکت های ولیعصر نمی شینه که به صدای زندگی گوش کنه و باغ فردوس اون رو اصلا یاد هیچ فیلم عاشقانه ای نمیاندازه،مثل آفتاب گردون به هرکجا که نور هست کشیده نمیشه و دو صبح توو سرما با پتوی دورش با میلین یرز اگو گریه نمیکنه،اون وقتی کنار دریا می ایسته آرزو نمیکنه که کاش میتونست خودش رو غرق کنه،یا هیچوقت l’appel du vide نمیشه.
کلا که فهمیدنم من را به شکلی خاص تر میکرد
زن های معمولی ولی خوشبختتر بودند...
و بله...دقیقا کلمه ی مناسب همین بود “ نرمال “.
دختر نرمال یعنی فکر نمیکنه کف اقیانوس ها خونه شه و یه روزی قراره برگرده اونجا و خانواده ش و خواهر و برادرهاش اونجا منتظرش هستن،که موسیقی بی کلام شاید اونقدر هم براش جذاب نیست و ژولیت دریمز رو از نت اولش تشخیص نمیده،تمام پولش رو نمیده کتاب بخره و ترجیح نمیده پارتنرش یه پاترول آبی داشته باشه تا یه دو در قرمز،حقیقت این بود دخترهایی که نقششون رو میدن لیلا حاتمی بازی کنه از دور جذابن،از خیلی دور...در حد چندبار هم صحبتی،یه چای و قهوه و یه شوپن و بعد میفهمی که نه...این اصلا حتی شبیه چیزی که تو میخوای نیست!
دخترهای نرمال دخترهایی هستن که ترجیح میدن درباره ی اینکه کدوم مارک بهتره صحبت کنن تا اینکه باهات سی تیرو قدم بزنن و برات قصه ی کافه گل رضاییه رو تعریف کنن،اون ها شاید حتی شیفته ی زبان فرانسه نباشن و بهت نگن که اگر e صدا دار بیاد بعد حرفی دیگه o خونده نمیشه،زن های نرمال فکر نمیکنن توی دست هاشون جادو دارن و فکر نمیکنن اگر ننویسن انگشت هاشون رو گم کردن،شیندلر لیست اون ها رو یاد مرگ نمیاندازه و شاید هیچوقت کنجکاو نباشن بدونن تفاوت زن لکاته و فرشته ی اثیری چی بود،زن نرمال اصلا هدایت نمیخونه،زن نرمال از ساعت ها روی نیمکت های ولیعصر نمی شینه که به صدای زندگی گوش کنه و باغ فردوس اون رو اصلا یاد هیچ فیلم عاشقانه ای نمیاندازه،مثل آفتاب گردون به هرکجا که نور هست کشیده نمیشه و دو صبح توو سرما با پتوی دورش با میلین یرز اگو گریه نمیکنه،اون وقتی کنار دریا می ایسته آرزو نمیکنه که کاش میتونست خودش رو غرق کنه،یا هیچوقت l’appel du vide نمیشه.
کلا که فهمیدنم من را به شکلی خاص تر میکرد
زن های معمولی ولی خوشبختتر بودند...