Репост из: بنر
❤️عشق بی پایان اما، فکر کنم این اتفاق عشقشون رو به پایان برسونه🥀
شاید هم نرسونه🤔بخون خودت تشخیص بده👇
از ترس نمیدونستم چه کار کنم؟ سینان چش شده؟ چرا داره اینطوری میکنه؟ با درد نالیدم:
_ سینان توروخدا نزدیک نیا!
با حالت مست به طرفم اومد گفت:
_ باید مال من بشی.
آب دهنم رو قورت دادم و به سینان نگاه کردم. انگار دیونه ها فقط یه کلمه رو زمزمه میکرد:
_ مال من میشی!
به سمتم هجوم اورد و منو پرت کرد روی تخت. با ترس بهش نگاه میکردم. لباسش رو درآورد که جیغی زدم و از روی تخت پایین اومدم. بازوهام رو گرفت و دوباره من رو روی تخت پرت کرد. هرچی تقلا کردم و جیغ زدم فایده نداشت و بالاخره خودم رو تسلیمش کردم...
🥺عشقش بهش تجاوز کرد😭🥺
برو تو چنل زیر و بخون سرنوشت تلخ این دختر رو😢
اول هاش خوشحال بودن اما نمیدونم چیشد که عشقشون به اینجا ختم شد😪
جویین شو هر روز یه رمان جذاب بخون😉 هر پارتش یه جوری تموم میشه که تو حتی به ذهنت هم نمیرسیده😱😱
مطمئنم پشیمون نمیشی😉👇
چنل خصوصی و هر لحضه امکان داره لینکش باطل بشه پس سریع رو لینک کلیک کن😱👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEtbjn4lA9gZDWf4XA
شاید هم نرسونه🤔بخون خودت تشخیص بده👇
از ترس نمیدونستم چه کار کنم؟ سینان چش شده؟ چرا داره اینطوری میکنه؟ با درد نالیدم:
_ سینان توروخدا نزدیک نیا!
با حالت مست به طرفم اومد گفت:
_ باید مال من بشی.
آب دهنم رو قورت دادم و به سینان نگاه کردم. انگار دیونه ها فقط یه کلمه رو زمزمه میکرد:
_ مال من میشی!
به سمتم هجوم اورد و منو پرت کرد روی تخت. با ترس بهش نگاه میکردم. لباسش رو درآورد که جیغی زدم و از روی تخت پایین اومدم. بازوهام رو گرفت و دوباره من رو روی تخت پرت کرد. هرچی تقلا کردم و جیغ زدم فایده نداشت و بالاخره خودم رو تسلیمش کردم...
🥺عشقش بهش تجاوز کرد😭🥺
برو تو چنل زیر و بخون سرنوشت تلخ این دختر رو😢
اول هاش خوشحال بودن اما نمیدونم چیشد که عشقشون به اینجا ختم شد😪
جویین شو هر روز یه رمان جذاب بخون😉 هر پارتش یه جوری تموم میشه که تو حتی به ذهنت هم نمیرسیده😱😱
مطمئنم پشیمون نمیشی😉👇
چنل خصوصی و هر لحضه امکان داره لینکش باطل بشه پس سریع رو لینک کلیک کن😱👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEtbjn4lA9gZDWf4XA