Репост из: Неизвестно
#پارت۱۲۳
@ashtabah_s
_استاد شیرینی ازدواجتونو کی میدین بهمون
اراد با ژست خاصی به دیوار تکیه داد و با لبخند شبطونی نگاهم کرد و در ماژیک رو روش گذاشت
@ashtabah_s
_ازدواجم که شیرینی نداره ... حلوا داره ... باید بشینم عذا داری کنم که یه همچین دیکتاتوری نصیبم شده
@ashtabah_s
با چشمای درشت شده نگاهش کردم که همون دختره با عشوه گفت ...
_الهی بمیرم براتون استاد... مثل اینکه خیلی خسته تون کرده ... استاد میومدید خودمو میگرفتید...
@ashtabah_s
اوا تک خنده ای کرد که باعث شد مشتم رو بیشتر فشار بدم با رفتن ناخن های توی گوشت دستم متوجه سوزشش شدم
@ashtabah_s
اراد_اگر الان اینجا بود چشاتو از کاسه در میاورد... ولی حرف حق حساب نداره ... میدونید بچه ها توانایی راه رفتن نداره ... همه جا باید کولش کنم ... زندگیمو جهنم کرده ... دلم میخواد طلاقش بدم
@ashtabah_s
با دستای مشت شده از جا بلند شدم و دندون قروچه ای کردم و صدامو بلند کردم
_عه ...پس چه بهتر الان پاشیم بریم دفترخونه و طلاق بگیریم
اوا لبخند مخصوص به خودش رو زد و لب باز کرد تا حرفی بزنه ولی با صدای جیغ هانیه سریع به طرفم اومد
_اوا دستت پر خون شده
@ashtabah_s
#برترین_رمان _طنز💦
#بهعلتوجودافرادزیر18سالنتونسممسائلروکاملبازکنمتوکانالزیرجوینشیدوببینیدچهخبره
@ashtabah_s
_استاد شیرینی ازدواجتونو کی میدین بهمون
اراد با ژست خاصی به دیوار تکیه داد و با لبخند شبطونی نگاهم کرد و در ماژیک رو روش گذاشت
@ashtabah_s
_ازدواجم که شیرینی نداره ... حلوا داره ... باید بشینم عذا داری کنم که یه همچین دیکتاتوری نصیبم شده
@ashtabah_s
با چشمای درشت شده نگاهش کردم که همون دختره با عشوه گفت ...
_الهی بمیرم براتون استاد... مثل اینکه خیلی خسته تون کرده ... استاد میومدید خودمو میگرفتید...
@ashtabah_s
اوا تک خنده ای کرد که باعث شد مشتم رو بیشتر فشار بدم با رفتن ناخن های توی گوشت دستم متوجه سوزشش شدم
@ashtabah_s
اراد_اگر الان اینجا بود چشاتو از کاسه در میاورد... ولی حرف حق حساب نداره ... میدونید بچه ها توانایی راه رفتن نداره ... همه جا باید کولش کنم ... زندگیمو جهنم کرده ... دلم میخواد طلاقش بدم
@ashtabah_s
با دستای مشت شده از جا بلند شدم و دندون قروچه ای کردم و صدامو بلند کردم
_عه ...پس چه بهتر الان پاشیم بریم دفترخونه و طلاق بگیریم
اوا لبخند مخصوص به خودش رو زد و لب باز کرد تا حرفی بزنه ولی با صدای جیغ هانیه سریع به طرفم اومد
_اوا دستت پر خون شده
@ashtabah_s
#برترین_رمان _طنز💦
#بهعلتوجودافرادزیر18سالنتونسممسائلروکاملبازکنمتوکانالزیرجوینشیدوببینیدچهخبره