فریادی کشیدم:نههههه!!
پسره ماسک داشت و نمیشناختمش ولی صداش خیلی برام آشنا بود:چیه؟؟نمیتونی ببینی #دیکم میره داخل #دوست_پسرت💦🍆📵؟؟
دستام و تکون دادم ولی اون #زنجیرهای لعنتی خیلی محکم بودن..پسره دوباره #لگدی به سهون زد ک دادش بالا رفت..ب سروصورت غرق درخونش نگاه کردم..دیگ #رمقی نداشت..بعد از ۷ بار #سک..س واقعا داشت از بین میرفت..
اشکام دیدم و تار کرده بودن..دوباره فریاد زدم:خب لعنتی هرکار میخوای بکنی با من بکن..اونو ولش کننننن...!!پسره خندید:فقط اینجارو نگاه کن!!
با کمربندش چند مرتبه به #باسن سهون ضربه زد و بعد ب سرعت #دیکش و داخلش فرو کرد.. #ضربات محکمش باعث میشد سهون به عقب و جلو پرتاب بشه🔞📵⛓
سهون دیگ #بیهوش شده بود ولی اون عوضی ولش نمیکرد.با تمام توان فریاد زدم و کمک خواستم..ناگهان سروصدایی از بیرون شنیدم..در باز شد و اونجا واقعا به معجزه ی خدا رو با چشم دیدم.. #کای و #دی_او داخل شدن و شروع کردن ب کتک کاری.. #بکهیون ب سمتم اومد و دستام و باز کرد و زیر گوشم گفت:برو جای اون..ما حواسمون ب بقیه هست..!خواستم برم سمتش ولی با دیدن قیافش سرجام خشک شدم..انگار ک داشتم ب یک...به یک #جسد نگاه میکردم.
بلند فریاد زدم:نه..نه..نهههههه💈📵🔞
°°°°°°°°☆°°°°°☆°°°°°☆
[رده سنی+20📵]
#سوپر & #فول_اسمات 💦📵
#تازه_وارد💦📵🔞
#چانهون & #بکچن (چانیول و سهون⚠️بکهیون و چن+گروه اکسو⚠️)
ژانر:رمنس🔆اسمات🔆طنز🔆کلکلی🔆کیپاپ🔆معمایی و هیجانی🔆
#دستمال_کنارت_باشه 💮😂🔥
پسره ماسک داشت و نمیشناختمش ولی صداش خیلی برام آشنا بود:چیه؟؟نمیتونی ببینی #دیکم میره داخل #دوست_پسرت💦🍆📵؟؟
دستام و تکون دادم ولی اون #زنجیرهای لعنتی خیلی محکم بودن..پسره دوباره #لگدی به سهون زد ک دادش بالا رفت..ب سروصورت غرق درخونش نگاه کردم..دیگ #رمقی نداشت..بعد از ۷ بار #سک..س واقعا داشت از بین میرفت..
اشکام دیدم و تار کرده بودن..دوباره فریاد زدم:خب لعنتی هرکار میخوای بکنی با من بکن..اونو ولش کننننن...!!پسره خندید:فقط اینجارو نگاه کن!!
با کمربندش چند مرتبه به #باسن سهون ضربه زد و بعد ب سرعت #دیکش و داخلش فرو کرد.. #ضربات محکمش باعث میشد سهون به عقب و جلو پرتاب بشه🔞📵⛓
سهون دیگ #بیهوش شده بود ولی اون عوضی ولش نمیکرد.با تمام توان فریاد زدم و کمک خواستم..ناگهان سروصدایی از بیرون شنیدم..در باز شد و اونجا واقعا به معجزه ی خدا رو با چشم دیدم.. #کای و #دی_او داخل شدن و شروع کردن ب کتک کاری.. #بکهیون ب سمتم اومد و دستام و باز کرد و زیر گوشم گفت:برو جای اون..ما حواسمون ب بقیه هست..!خواستم برم سمتش ولی با دیدن قیافش سرجام خشک شدم..انگار ک داشتم ب یک...به یک #جسد نگاه میکردم.
بلند فریاد زدم:نه..نه..نهههههه💈📵🔞
°°°°°°°°☆°°°°°☆°°°°°☆
[رده سنی+20📵]
#سوپر & #فول_اسمات 💦📵
#تازه_وارد💦📵🔞
#چانهون & #بکچن (چانیول و سهون⚠️بکهیون و چن+گروه اکسو⚠️)
ژانر:رمنس🔆اسمات🔆طنز🔆کلکلی🔆کیپاپ🔆معمایی و هیجانی🔆
#دستمال_کنارت_باشه 💮😂🔥