کتابخانه‌ٔ کافه اندیشه


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


📖 برای نابود کردن یک فرهنگ،
نیازی نیست کتاب‌ها را سوزاند؛
کافی‌ست کاری کنید مردم آن‌ها را نخوانند.
📚 انواع کتاب کمیاب و ممنوعه:
رمان، علمی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، دینی، ادبی

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


من قوی‌تر از آنی به نظر می‌رسیدم که نگرانم شوند، و مغرورتر از آنی که مراقبم باشند. هیچکس نفهمید که چقدر دلم میخواست گاهی خودم را پشت اقتدار کسی پنهان کنم، و ضعیف‌ترینِ کسی باشم و پناهنده‌ی ناگزیر آغوشی. آدمی گاهی چه محتاج می‌شود، به واژه‌ای، حرفی، نگاهی …

https://t.me/book_archives


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
شب سگ را چه کسی تجربه کرده است هنوز؟
شب سرما، شب سوز
شب پرسه، شب شر
شب مادر، شب شیر
شب پنج توله ی یازده روزه
شب روده، شب قار
شب قور، شب تا کی شب مرگ
شب کور، شب پاخستگی و نیست و نبود
شب چشم، شب سرخ، شب خش خش
شب ترس، شب پستان، شب خالی
شب شرم سگکی، شب گوشت
شب مرگ خواهر، شب سیری، شب جشن
تا شبی دیگر و جشنی دیگر
اینچنین می گذرد شب به سگان
اینچنین می گذرد شب به سگی یا به سگان!

✍️حسین پناهی


https://t.me/book_archives


بخشی از کتاب 🌳(درخت زندگی)🌳

بهش فکر کنین. به اینکه چطور زندگی مون رو به عنوان... یه انسان مشخص شروع می کنیم. مثل دونه درختی که توی زمین کاشته میشه و بعد... رشد می کنیم... رشد می کنیم... اولش فقط تنه به درختیم...»

« اما بعد اون درخت، درختی که در واقع زندگی ماست، شاخه دار می شه، به تمام اون شاخه هایی فکر کنین که در ارتفاع های مختلف از تنه درخت بیرون می آن و رشد میکنن. بعد هم تمام شاخه هایی که از شاخه های قبلی رشد می کنن و گاهی در جهتهای مخالف پیش میرن. اون شاخه ها هم دوباره و دوباره شاخه می دن. حالا به انتهای تمام اون شاخه ها فکر کنین، که همه شون از یک جـا آغـاز بـه رشـد کـرده

زندگی هم مثل همینه، اما در مقیاس بزرگ تر. در هر ثانیه عمرمون شاخه های جدید رشد می کنن، از دید ما، از دید همه، تمام این اتفاقها مثل به زنجیره پیوسته ست. تمام شاخه ها فقط یک بار سفر زندگی رو از سر گذرونده ن، اما در هر صورت شاخه های دیگه ای هم هستن، امروز فقط یکی نیست. امروزهـای دیگه ای هـم هـسـت. اگه در زمانهای گذشته مسیر متفاوتی رو انتخاب کرده بودین، حالا زندگیهای دیگه ای رو تجربه می کردین. اون زندگی ها وجود دارن.
این درخت زندگیه🌳

صفحه ۱۴۴

https://t.me/book_archives


بخشی از کتاب

هر زندگی میلیون ها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیم ها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر می کنه. تغییری جبران ناپذیر که به نوبه خودش موجب تغییرات دیگه ای میشه. این کتاب ها دریچه ای هستن به تمام زندگی هایی که تو می تونستی تجربه کنی. »

«چی؟

تعداد زندگی هایی که می تونی داشته باشی به اندازه احتمالاتیه که توی عمرت داری، توی بعضی زندگی ها انتخاب های متفاوتی می کنی و اون انتخاب ها نتایج متفاوتی رو ایجاد می کنن. اگه فقط به کار رو متفاوت انجام داده بودی، داستان زندگیت متفاوت می شد. همه اون زندگی ها هم توی کتابخونه نیمه شب وجـود دارن. همه شون درست به اندازه این زندگی واقعی ان.»


صفحه ۴۸

https://t.me/book_archives


از بين كتابهايى كه ميخونم كتابهايى كه بتونن در قالب داستان خيلى شسته و رفته موضوعات مهم رو بهم ياداورى كنن و بتونن روم تاثير مثبتى بذارن برام خيلى باارزشن اين كتاب دقيقا يكى از اونهاست.
كتاب چندين نكته مثبت داره اول اينكه انقدر زيبا در طول داستان موضوعات مختلف رو به آدم ياداورى مى كنه، موضوعات خيلى ساده
كه شايد اصلا در طول زندگی بهش توجه نكنيم، که به باعث اگاهى مى شه و آدم روبه فكر فرومى بره، دوم اينكه كتاب پر از جملات
زيباست و به نظرم روى تک تک جملاتش فكر شده و اين خيلى ارزشمندش كرده، سوم پايان بندى بسيار خوبى داره و من خيلى ازش لذت بردم، نهايتا ترجمه و ويراستاريش كه خيلى خوب بود

https://t.me/book_archives


خلاصه داستان :بين مرگ و زندگی ي كتابخونه ست، و توى اون كتابخونه، قفسه ها كتاب تا ابد ادامه دارن، هر كتاب شانس امتحان كردن يكى از زندگى ها رو بهت ميده كه مى تونستى تجربشون كنى، تا ببينى اگه انتخاب ديگه ای كرده بودى چى مى شد... اگه شانس اين رو داشتى كه حسرت ها رو از بين ببرى، كار متفاوتى انجام بدى، چه اتفاقى
مى افتاد


https://t.me/book_archives




زنی که حالش با کتاب ، شعر ، ترانه و یا فنجانی قهوه خوب شود ، احدی بر او پیروز نمی‌شود ! حتی زندگی هم در برابرش شکست می‌خورد !

https://t.me/book_archives


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
روزی روزگاری آبادان به "عروس خاورمیانه" شهره بود....به "عروس خلیج فارس"...چنانکه می خواندند: شهر ما شهر خداس....عروس خلیج فارس....حالا اما سالهاست که به "عروس آتش" بدل شده!....از همان روزی که سینما رکس را آتش زدند تا امروز که #برج_متروپل فرو ریخت....

عروس خاورمیانه همواره در میانه خاک و خون و جنگ و خرابی و بی آبی، از آبادان شهر وفا به شهر فنا بدل شد و ذره ذره آب شده.....اینجا فقط مرد عشیره بودن سخت نیست، مردمی در عُسر و حَرج بودن سخت تر است!...این عروس آتش گرفته را دیگر هیچ آبی، آبادان نمی کند!

#آبادان_تسلیت🖤
#عروس_آتش

https://t.me/book_archives


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
📽 فیلم سینمایی THE LIFE AHEAD
اقتباسی از کتاب زندگی پیش رو میباشد


با بازی: 🎭 سوفیا لورن و بابک کریمی

با اینکه کتاب کاملتره اما دیدن این فیلم هم پیشنهاد میشه

🔗زیرنویس چسبیده

https://t.me/book_archives


جمله اى از كتاب زندگی پيش رو:
"توى دنيا آنقدر بى توجهى زياد است که مجبور به انتخاب هستيم، آدم مجبور است بين بی توجهی هاى دنيا آنهايى را كه بيشتر مى پسندد انتخاب كند"


زندگى در پيش رو رمانى از رومن گارى است كه به صورت اول شخص از زبانى شخصى به نام محمد، پسرى چهارده ساله كه ي عرب فرانسوى است، بيان می شود.
كتاب با زبان بسيار عاميانه و خودمانى نوشته شده است و جمله ها بسيار جالبى از زبان محمد گفته مى شود كه خواننده را به تعجب وا میدارد، ی نگرش جالب و جديد نسبت به زندگى به زبانى بسيار خودمانى.
محمد پسرى باهوش و تيز است كه نسبت به مسائل و افراد اطرافش ديدى جالب دارد، براى او تنها شخص مهم زندگیش رزا است و هر كارى براى سلامتى او مى كند.
رمان زندگى در پيش رو مفاهيم جالب رادنبال میكند و محور اصلى آن درباره ى قشرى در حاشيه يعنى فاحشه ها و افراد مرتبط با آنها است.
همچنين كتاب درباره عاقبتى كه در انتظار فاحشه ها و افرادى كه به وجود مى آورند است، اينكه چه سرانجامى خواهند داشت.
هر چند كتاب ديدى جالب و جديد به مسئله مى دهد ولى اصل قضيه تغييرى نمى كند، افراد تا جايى كه مصرف می شوند ارزش دارند و بعد دور انداخته می شوند و اين در مورد افرادى كه در اين كار هستند شديدا
احساس میشود، كتاب زندگی در پيش رو به اين دوره از زندگى مى پردازد و ما میبينيم انسان خوب در هر شغل و قالبى خوب است، چه در مقام فاحشه، چه در مقام ی پادو و چه در مقام يک مواد فروش معتاد. ما با همه ى آنها درداستان روبه رو می شويم.
https://t.me/book_archives


جملاتی از کتاب زندگی پیش رو

بدترين چيزها هميشه در درون آدم اتفاق مى افتد، اگر اتفاق در بيرون بيافتد مثل وقتى كه اردنگى ميخوريم، مى شود زد به چاک، اما از درون غير ممكن است.
وقتى به اين حالت دچار مى شوم می خواهم بروم بيرون و ديگر به هيچ كجا برنگردم، مثل اين است كه وجود دیگری در من باشد، شروع مى كنم به زوزه كشيدن، خود را روى زمين مى اندازم، سرم را به اين طرف و آنطرف میكوبم تا بيرون برود.

https://t.me/book_archives


داستان زندگی در پیش رو در زمینه‌ای اجتماعی و در دل یک جامعهٔ فقیرنشین اتفاق می‌افتد. مرکز ثقل حوادث رمان، یک محلهٔ فقیرنشین به نام گوت‌دور در پاریس است که ساکنینش اغلب از مهاجرین و افراد قشر ضعیف تشکیل شده‌اند و تن‌فروشی و معاملهٔ مواد، دو شغل مهمی هستند که در پیاده‌روها و کافه‌ها و خانه‌های این شهر، در جریان هستند. در این میان یک واحد آپارتمان واقع در طبقهٔ ششم یک ساختمان قدیمی، محل زندگی شخصیت‌های اصلی است: محمد؛ یک پسربچه و مادام رُزا، زنی که از او نگهداری می‌کند.

✍ رومن گاری
🖍ترجمه :لیلی گلستان


https://t.me/book_archives


در لحظه های پايانى سال به سر مى بريم و سودا سالى نو را در سر مى پرورارنيم!...
بيخود نيست كه مى گويند سرآغازا....آغاز هر راهى از سر شروع مى شود.....
از آنچه در سر داريم و در سر مى پروارنيم ...
آنچه در سر ما مى گذرد يا موجب سربلندى است يا سرافكندى يا سردرگمى و سرگيجه!....
زيادى كه سربه هوا يا سر به زير باشى، سرخورده مى شوى!...
"سر" ما بزرگترين سرمايه ماست، سرسرى اش نگيريم!


https://t.me/book_archives


از ستایش و توصیفات آسمانی و ملکوتی درباره زنان دست بردارید
این قبیل توصیفات بیشتر برای حفظ وضع موجود درباره زنان است
زن فقط انسان است زن نه مقدس است نه فرشته نه خدا
زن فقط انسان است و واجد شرایط حقوق برابر انسانی که عبارتند از :
1. حقوق برابر جنسی
2. حقوق برابر عاطفی
3. حقوق برابر فکری
4. حقوق برابر مالی
5.حقوق برابر قضایی


https://t.me/book_archives
#هشت_مارس


#معرفی_کتاب_چرنوبیل


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
در حالیکه اکثریت مردم حتی بعد از توضیحات منتشر شده ، با این طرح مخالف بودند و کمپینهایی در رد آن ایجاد کردند، کلیات طرح صیانت از فضای مجازی ظرف ده دقیقه توسط نمایندگان آنها تصویب شد و فقط و فقط یک مخالف داشت...👇🏽
👈
#مردم👉
.
حضور فعال عنابستانی (فرد که سیلی محکمی از فضای مجازی خورده بود بخاطر سیلی که به سرباز وظیفه زده بود) در تصویب این طرح جالب توجه است.

🎞 قسمت هایی از مینی سریال چرنوبیل


https://t.me/book_archives


براساس این رمان فیلمی هم ساخته شده است که دیدن آن خالی از لطف نیست اما مثل همیشه پیشنهاد ما این است که ابتدا رمان را بخوانید.

🎭 لینک فیلم وقتی نیچه گریست با زیرنویس چسبیده👇🏽👇🏽

https://dl3.uploderin.fun/Movies2/2007/When_Nietzsche_Wept_2007/When_Nietzsche_Wept_2007_DVDRip.mkv


جملاتی از متن کتاب وقتی نیچه گریست

امیدوارم زمانی برسد که هیچ مرد یا زنی، قربانی ضعف و بی‌مایگی آن دیگری نشود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۶)


همان‌گونه که پوست، اجزایی چون استخوان‌ها، عضلات، روده‌ها و رگ‌های خونی را در برگرفته و آن‌ها را از دید انسانی مخفی ساخته است، خودبینی و غرور نیز پوششی برای بی‌قراری‌ها و هیجانات روحند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۲۸)


برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهایی‌مان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهینی – بی‌نیاز از حضور دیگری – زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم می‌شود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۹۸)


https://t.me/book_archives


درباره ی رمان وقتی نیچه گریست

رمان وقتی نیچه گریست به شکلی نوشته شده است که حتی اگر به روان‌درمانی، به فلسفه، رابطه درمانگر و بیمار، وسواس‌های فکری و مسائلی شبیه این علاقه نداشته باشید، می‌توانید آن را بخوانید و شیفته آن شوید. اما اگر به نیچه و فلسفه او و همچنین به روان‌درمانی علاقه دارید این کتاب برای شما شگفت‌انگیز خواهد بود.
در این کتاب برخی از اندیشه‌های مهم نیچه بازتاب داده شده است اما مسئله اصلی در آن درمان وسواس فکری است. وسواس فکری‌ای که هم بیمار – نیچه – و هم درمانگر – دکتر برویر – گرفتار آن هستند. وسواس فکری‌ای که ممکن است در زمینه‌های مختلف برای هر کسی پیش آید.
یکی از قسمت‌های جذاب کتاب، درگیر شدن دکتر برویر با نیچه برای درمان اوست. شخصیت قدرتمند نیچه کمک را قبول نمی‌کند. نگاه ترحم‌آمیز دکتر و نوازش‌های احساسی او را نمی‌پذیرد و به شدت نسبت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد. از طرف دیگر، دکتر برویر دست از تلاش برای کمک به نیچه برنمیدارد، اما انگیزه‌های او چیست؟ چرا می‌خواهد بیماری را درمان کند که کمک قبول نمی‌کند؟ آیا دکتر برویر تلاش می‌کند به وظیفه پزشکی خود عمل کند یا قصد دارد به اقتدار خود بیفزاید؟ چیزی که واضح است تفاوت فکری نیچه و دکتر برویر است و این تفاوت فکری دلیل آغاز جنگی فکری میان آن‌هاست. بحث‌های نیچه و دکتر برویر پیرامون موضوع کمک کردن و مسائل دیگر مانند امید به زندگی، خودکشی، درگیری‌های ذهنی، حقیقت و… بسیار خواندنی است.
همان‌طور که اشاره شد، هر خواننده‌ای می‌تواند این رمان را بخواند و لذت ببرد اما برای درک عمیق‌تر کتاب لازم است اطلاعات مختصری درباره فلسفه نیچه، روان‌درمانی، فلسفه اگزیستانسیال و برخی از تحقیقات فروید داشته باشیم.



https://t.me/book_archives

Показано 20 последних публикаций.

839

подписчиков
Статистика канала