متن #ارسالى
وقتی خندیدیم عیب بود
وقتی دویدیم بد بود
وقتی آواز خواندیم زشت بود
وقتی رقصیدیم قباحت داشت
وقتی نواختیم کراهت داشت
وقتی عاشقی کردیم که دیگر هیچ
وقتی باد را میهمان گیسوانمان کردیم که وا مصیبتا
وقتی راه رفتیم
وقتی نفس کشیدیم
وقتی گریه کردیم
وقتی
وقتی
وقتی
وقتی دیده نشدیم
وقتی همه چی برای ما بد بود از آن زمان که ضعیفه بودیم و حالا که پلنگ شدیم 😞
وقتی همه ی زیباییهایمان
همه ی استعدادهایمان
همه ی آواز هایمان
همه ی نواختن هایمان
همه ی مدال های شجاعتمان
همه ی خستگیهایمان
همه ی دویدنهایمان
همه ی مبارزه هایمان
همه ی تاول های تبعیض بر بدنهایمان
و همه ی آنچه که از ما باید دیده میشد و نشد
و نه تنها دیده نشد بلکه در نطفه خفه شد
نه تنها دیده نشد بلکه دریده شد
نه تنها دیده نشد بلکه له شد
و همزمان تنها چیزی که از ما دیده شد برهنگی و جنسیتمان بود
از قلعه ی حاکم خراسان بگیر تا کوچه پس کوچه های وطنم
فقط حفره های جنسیمان را دیدند
فقط برجستگی هایمان را دیدند
فقط لب ها
فقط .........
فقط آنچه را دیدند که به نفع زیر کمرشان بود
و ما خسته
خسته و ناامید
نا امید از دیده نشدن ها
از خفه شدن ها
از له شدن ها
زخم که زیاد خوردیم پس از زخمی شدن باکی نبود
رفتیم و همه ی غمباد نادیده ماندن را از قلب و بغض گلو یمان بیرون کشیدیم
تمام پف و ورم چشمهایمان که حاصل اشک های شبانه بود و بعضی حاصل مشت پرانی های عشاق حفره پرست را بیرون کشیدیم
و همه ی این تورم هارا فرو کردیم در لبهایمان
گونه هایمان
باسن هایمان
پستان هایمان
ودر هر جایی که بیشتر و بهتر دیده میشد
شهر من و وطن من پر است از زنان نادیده انگاشته شده ای که همه ی غمبادهایشان را تزریق کردند در جاهایی که بهتر دیده شود
ما عروسک های خسته
ضعیفه های دیروز
پلنگ های امروز
و کلی القاب چندش آور دیگر را یدک میکشیم تا دیده شویم
واین فریاد پشت پرده ماندن ماست
با احترام تقدیم به دختران و زنان ایران خانوم ❤😞
@Caffe_Ketab_2 📖