𝐅𝐨𝐫 𝐲𝐨𝐮
شب وحشتناکی بود. بارون سختی میبارید؛ به طرز وحشتناکی اون شب یکی از بهترین پلیس های پاسگاهِ نزدیک خونه مون کشته شده بود. و چیزی که خیلی وحشتناک تره اینه که جلوی من چاقو خورده بود.
روز خسته کننده ای بود و به خاطر درسا و مدرسه فشار سختی روم بود . داشتم از مدرسه برمیگشتم که صدای شلپ شلوپ بلندی به گوشم رسید ؛ از پشت خرابه ی نزدیک مدرسه این صدا میومد.
من کنجکاو شدم که بدونم صدای چیه و یواشکی از کنار دیوار خودمو به جایی که صدا ازش میومد رسوندم و با صحنه ی خوبی مواجه نشدم. جسد یه خانم روی زمین بود. جرئت نکردم نزدیک جسد بشم اما به وضوح میتونستم لباس فرم پلیسی و اسمشو که روش بود ببینم و خونی به رنگ سرخ .🩸.
𝐌𝐞
شب وحشتناکی بود. بارون سختی میبارید؛ به طرز وحشتناکی اون شب یکی از بهترین پلیس های پاسگاهِ نزدیک خونه مون کشته شده بود. و چیزی که خیلی وحشتناک تره اینه که جلوی من چاقو خورده بود.
روز خسته کننده ای بود و به خاطر درسا و مدرسه فشار سختی روم بود . داشتم از مدرسه برمیگشتم که صدای شلپ شلوپ بلندی به گوشم رسید ؛ از پشت خرابه ی نزدیک مدرسه این صدا میومد.
من کنجکاو شدم که بدونم صدای چیه و یواشکی از کنار دیوار خودمو به جایی که صدا ازش میومد رسوندم و با صحنه ی خوبی مواجه نشدم. جسد یه خانم روی زمین بود. جرئت نکردم نزدیک جسد بشم اما به وضوح میتونستم لباس فرم پلیسی و اسمشو که روش بود ببینم و خونی به رنگ سرخ .🩸.
𝐌𝐞