🔸البته كه تنفر نازیها از يهودیها درست نبوده، ولی تنفر اونها از يهودها بیدليل نبود! نکته اينجاست كه دليلشون واقعی نبود. دليل، در «تصوراتشون» بود. دليل، «ترس» بود. بذاريد برای يک لحظه بحث يهودیها رو كنار بذاريم. بيايد دربارهی یه اقليت ديگهای فكر كنيم. اقليتی که اگه لازم باشه اصلا ديده نمیشه. همهجور اقليتی داريم. برای مثال: بلوندها يا مردمی كه کک و مک دارن. ولی يک اقليت، فقط زمانی اقليت محسوب ميشه که ايجاد کنندهی نوعی تهديد برای اکثريت باشه! حالا يا تهديد واقعی يا تخيلی. و «ترس» در اينجا نهفتهست. و اگه اون اقليت يه جورايی نامرئی باشه، ترس ايجاد شده خيلی بزرگتر خواهد بود. همين ترس، دليليه برای آزار دادن اقليتها. پس میبينيد که هميشه يه دليلی وجود داره. دليل، ترسه! اقليتها فقط يه سری آدم هستن. آدمهايی مثل ما. به هرحال، اين «ترس»ه که دشمن واقعی ماست. ترس، تمام دنيای ما رو دربر گرفته. ترس به عنوان ابزاری برای بازی دادن جامعهی ما استفاده ميشه. اينطوريه که سياستمدارها باهاش سياست اعمال میکنن. اينطوريه که تو خيابون «مديسون»، چيزهايی میخريم که لازم نداريم. راجعبهش فكر كنيد: ترس از مورد حمله قرار گرفتن. ترس از اينكه كمونيستها در اطرافمون کمين کردن. ترس از اينکه يه کشور کوچولو تو کارائيب، كه از طرز زندگی ما پيروی نمیکنه، برامون تهديد محسوب ميشه. ترس از اينكه فرهنگ سياهپوستها دنيا رو تصاحب کنه. ترس از رانهای الويس پريسلی؛ راستش فکر کنم اين يکی ترس واقعی باشه! ترس از اينكه بوی بد دهانمون، دوستیهامون رو خراب کنه. ترس از پير شدن و تنها موندن. ترس از اینكه ما به درد نخور باشيم و کسي واسش مهم نباشه که چی داريم میگيم.
🔹A Single Man (2009)
#دیالوگ
@caulfild
🔹A Single Man (2009)
#دیالوگ
@caulfild