با گریه به طرفم اومد و ازم کمک خواست . میگفت یه موجود عجیب و غریب شبانه اومده و خانواده اش رو کشته . میگفت برادرش هم ناپدید شده. خواستم آرومش کنم که نگاهش روی پشت سرم خشک شد. اوه لعنتی یادم رفته بود بقیه بدن برادرش رو بزارم توی یخچال برای وعده بعدی
https://t.me/Thisis_me00 📍.
https://t.me/Thisis_me00 📍.