Репост из: Неизвестно
نه باید ببرمت قصرایتالیام
اونجا جوانا همیشه داره گیتار میزنه
چان و فلیکس تو دهن همن
هوسوک بالای سرشون با دمپایی وایستاده و میگه حالم بهم خورد بسه
نامجون داره باکوک دعوا میکنه که اینقد لباسای ته رو بر نداره
چون تهیونگ از حموم اومده هیچی نداره بپوشه دوساعته با حوله داره تو خونه دور دور میکنه
جیمین داره مینهورو صدا میکنه تا بیاد تهیونگ که لخته رو دید بزنن
هان داره از خودش عکس میگیره و همزمان پفیل درست میکنه
منو لینهو و شوگا مسابقه خیره شدن گذاشتیم هرکی زودتر بخنده باید شب شام درست کنه.
لویی و زین پشت خونه اب بازی میکنن
سوگمین داره جلو پنکه عااااا میکنه
جین دنباله یکیه تا بیاد باهم برن زیرزمین که روح رو ببینن.
هونجین داره با لباسایی که از زیر شیروونی پیدا کرده ورمیره و میپوششون
چانگبینم با چشمای قلبی به هونجین نیگا میکنه.
نایل داره به ای ان یاد میده چجوری باید لیامو وقتی خوابه اذیت کنن
لیام و هری هم دارن نهار درست میکنن
هوا افتابیه و تابستونه یدفه زنگ خونه رو میزنن و اون کسی جز تومی نیست.
اونجا جوانا همیشه داره گیتار میزنه
چان و فلیکس تو دهن همن
هوسوک بالای سرشون با دمپایی وایستاده و میگه حالم بهم خورد بسه
نامجون داره باکوک دعوا میکنه که اینقد لباسای ته رو بر نداره
چون تهیونگ از حموم اومده هیچی نداره بپوشه دوساعته با حوله داره تو خونه دور دور میکنه
جیمین داره مینهورو صدا میکنه تا بیاد تهیونگ که لخته رو دید بزنن
هان داره از خودش عکس میگیره و همزمان پفیل درست میکنه
منو لینهو و شوگا مسابقه خیره شدن گذاشتیم هرکی زودتر بخنده باید شب شام درست کنه.
لویی و زین پشت خونه اب بازی میکنن
سوگمین داره جلو پنکه عااااا میکنه
جین دنباله یکیه تا بیاد باهم برن زیرزمین که روح رو ببینن.
هونجین داره با لباسایی که از زیر شیروونی پیدا کرده ورمیره و میپوششون
چانگبینم با چشمای قلبی به هونجین نیگا میکنه.
نایل داره به ای ان یاد میده چجوری باید لیامو وقتی خوابه اذیت کنن
لیام و هری هم دارن نهار درست میکنن
هوا افتابیه و تابستونه یدفه زنگ خونه رو میزنن و اون کسی جز تومی نیست.